پارت33
پارت33
7برادر ناتنی
که منو یه دفعه براید بغلم کرد و برد اتاق خودش
تاسف اوره ولی اره ،اره حقیقت تلخه
من قدم از جیمین کوتاه تره اهه(اه تاسف😶)
وقتی در بست برگشت سمتم و سوالی نگام کرد
ا.ت :ها چیه مث بز نگام میکنی ؟
جیمین :چرا اون بیچاره رو زدی؟
ا.ت :تو به اون شپش شیلنگ میگی بیچاره؟
نه تو به اون میکروب بزغاله میگی بیچاره ؟
ازت قطع امید کردم ینی خاککک تو سر انگلت بکنم
که یهو در با لگد باز شد و جسیکا وارد شد
ا.ت :حوشششششه اینجا مث خونه های شما طویله نیس ها
که جسیکا شروع کرد : ...
(پایان پارت33)
7برادر ناتنی
که منو یه دفعه براید بغلم کرد و برد اتاق خودش
تاسف اوره ولی اره ،اره حقیقت تلخه
من قدم از جیمین کوتاه تره اهه(اه تاسف😶)
وقتی در بست برگشت سمتم و سوالی نگام کرد
ا.ت :ها چیه مث بز نگام میکنی ؟
جیمین :چرا اون بیچاره رو زدی؟
ا.ت :تو به اون شپش شیلنگ میگی بیچاره؟
نه تو به اون میکروب بزغاله میگی بیچاره ؟
ازت قطع امید کردم ینی خاککک تو سر انگلت بکنم
که یهو در با لگد باز شد و جسیکا وارد شد
ا.ت :حوشششششه اینجا مث خونه های شما طویله نیس ها
که جسیکا شروع کرد : ...
(پایان پارت33)
۵.۱k
۱۴ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.