روزی مردی به پیش حکیمی با الت 30 سانتی رفت و گفت من التم
روزی مردی به پیش حکیمی با الت 30 سانتی رفت و گفت من التم را دوست ندارم و بلند است حکیم گفت:(در مردابی که در اخر جنگل میباشد برو در انجا غورباقه ای سهر امیز وجود دارد تو به غورباقه بگو با من ازدواج میکنی و با هربار ن شنیدن 5 سانت از التت کم میشه)مرد رفت غورباقه را پیدا کرد به غورباقه در خواست
ازدواج داد غورباقه رد کرد
و از التش 5 سانت کم شد
مرد گفت 25 هم زیاد است باز هم گفت
اینبار غورباقه نه نه نه نه نه
و این گونه بود که غار حرا ب وجود امد😂😂
ازدواج داد غورباقه رد کرد
و از التش 5 سانت کم شد
مرد گفت 25 هم زیاد است باز هم گفت
اینبار غورباقه نه نه نه نه نه
و این گونه بود که غار حرا ب وجود امد😂😂
۵.۲k
۲۱ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.