پارت نه🤍🤍🤍🤍
وقتی بهوش اومدم شب شده بود 🥺🥺🥺🥺
دیدم که شیطانا دارن میان سمتم منم نمیدونستم چیکار کنم که یهو میتسوری از بالای سرم اومد
و اونارو کشت ....
*فلش بک به چند دقیقه بهد*
میتسوری اومد دهنم و دستامو باز کرد و ازم پرسید
میتسوری:کی اینارو بسته؟؟؟؟
منم بدون فکر کردن گفتم
یوجیرو:یوی.... هیچی هیچی
تورو خودا به کسی نگو....
من رفتم با تمرین با هاشیررای بعدی بعنی مویچیرو
مویچیرو:شماها برین استراحت کنید من الان میام
اومد سمتم و گفت
مویچیرو:یوجیرو چت شده چرا خودتو باند پیچی کردی؟؟؟؟
بعد که باند پیچی هامو باز کرد با یه صحنه ای روبرو شد
مویچیرو:چرا بهم پیام ندادی کی اینکارو کرده اگه من اونو زنده گذاشتم بگو کی اینکارو کرده من کارش دارم
یوجیرو:نه نمی تونم بگم
مویچیرو چرا !!!!بگو
یوجیرو:اگه بهت بگم از این بدبخت ترم میشم!!!!
الان از اون قضیه چند سال میگذره و من بیست سالم شده و با مویچیر و داخل رابطه ام
یه روز مویچیرو بهم پیام داد که میاد خونم چون صاحبخونه اش یه هفته بیرونش کرده
منم نمیدونستم چیکار کنم رفتم یکم کارامو کردمو خونهرو مرتب کردم خلاصه
کارایی که باید رو انجام دادم
من میخواستم مویچیرو رو اذیت کنم برای همین یه پیراهن کوتاه انتخاب کردم (اسلاید دو)
رفتم خوراکی و اینا انتخاب کردم و نمیدونم چرا ولی یه فیلم ترسناک هم انتخاب کردم
رفتم که دوش بگیرم مویچیرو زنگ زد 💗💗💗💗
یوجیرو:اومدمممممممممممممممممممم!!!!!!!!!!
*درو باز کرد*
مویچیرو سلام و از خجالت سرخ شد
یوجیرو:سلام چرا سرخ شدس؟؟؟؟
*اوسکول لباس تنت نیست حوله دورته منم بودم قرمز میشدم*
یوجیرو:ای وای ببخشید حالا بیا داخل
مویچیرو رفت داخل
*تو ذهنش*
وای چه گندی زدم بدترین موقع اومدم وایییی الان چیکار کنم نگا چقد وسیله آماده کرده
یوجیرو:داد میزنه از طبقه ی بالا (خب دیگه چخبر؟؟؟؟)
قیش برای پارت بعد
خدافظ
دیدم که شیطانا دارن میان سمتم منم نمیدونستم چیکار کنم که یهو میتسوری از بالای سرم اومد
و اونارو کشت ....
*فلش بک به چند دقیقه بهد*
میتسوری اومد دهنم و دستامو باز کرد و ازم پرسید
میتسوری:کی اینارو بسته؟؟؟؟
منم بدون فکر کردن گفتم
یوجیرو:یوی.... هیچی هیچی
تورو خودا به کسی نگو....
من رفتم با تمرین با هاشیررای بعدی بعنی مویچیرو
مویچیرو:شماها برین استراحت کنید من الان میام
اومد سمتم و گفت
مویچیرو:یوجیرو چت شده چرا خودتو باند پیچی کردی؟؟؟؟
بعد که باند پیچی هامو باز کرد با یه صحنه ای روبرو شد
مویچیرو:چرا بهم پیام ندادی کی اینکارو کرده اگه من اونو زنده گذاشتم بگو کی اینکارو کرده من کارش دارم
یوجیرو:نه نمی تونم بگم
مویچیرو چرا !!!!بگو
یوجیرو:اگه بهت بگم از این بدبخت ترم میشم!!!!
الان از اون قضیه چند سال میگذره و من بیست سالم شده و با مویچیر و داخل رابطه ام
یه روز مویچیرو بهم پیام داد که میاد خونم چون صاحبخونه اش یه هفته بیرونش کرده
منم نمیدونستم چیکار کنم رفتم یکم کارامو کردمو خونهرو مرتب کردم خلاصه
کارایی که باید رو انجام دادم
من میخواستم مویچیرو رو اذیت کنم برای همین یه پیراهن کوتاه انتخاب کردم (اسلاید دو)
رفتم خوراکی و اینا انتخاب کردم و نمیدونم چرا ولی یه فیلم ترسناک هم انتخاب کردم
رفتم که دوش بگیرم مویچیرو زنگ زد 💗💗💗💗
یوجیرو:اومدمممممممممممممممممممم!!!!!!!!!!
*درو باز کرد*
مویچیرو سلام و از خجالت سرخ شد
یوجیرو:سلام چرا سرخ شدس؟؟؟؟
*اوسکول لباس تنت نیست حوله دورته منم بودم قرمز میشدم*
یوجیرو:ای وای ببخشید حالا بیا داخل
مویچیرو رفت داخل
*تو ذهنش*
وای چه گندی زدم بدترین موقع اومدم وایییی الان چیکار کنم نگا چقد وسیله آماده کرده
یوجیرو:داد میزنه از طبقه ی بالا (خب دیگه چخبر؟؟؟؟)
قیش برای پارت بعد
خدافظ
۲.۶k
۲۹ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.