پارت ۶فصل دوم
پارت ۶فصل دوم
مین هی.هوففف اون روزی که من اومدم به اقامتگاهت....
تمام موضوع رو بهش توضیح دادم
مین هی .حالا دیدی چرا ولت کردم
تهیونگ. اما ...باید بهم میگفتی
مین هی.وای توروخدا شروع نکن
تهیونگ.میتونستیمباهم حلش کنیم
مین هی.نه نمیشد(داد)
مین هی.برو (داد)
تهیونگ.نمیرم حتی اگر به قیمت جونم هم که شده نمیرم
مین هی. میخوای چیکار کنی
تهیونگ.میخوام با تو زندگی کنم هرجایی حتی توی این روستا
مین هی.اما....
تهیونگ.خواهش میکنم فقط یک ماه اگر دیدی اتفاقی افتاد میرم و پشت سرم رو هم نگاه نمیکنم
مین هی.باشه ولی فقط یک ماه
سویانگ.مامانی من اومدم
تهیونگ.اخخ نگاه کن چقدر گِلی شدی بیا بریم جای رودخونه
سویانگ.مامانی اجازه دالم بلم
مین هی.اره برو
یک سال
مین هی.تو این یکسال وقتی به سویانگ گفتم تهیونگ پدرشه از خوشحالی تا صبح نخوابید و با تهیونگ حرف میزد ما خانواده سه نفره خوبی بودیم جیمین مجبور شد از اینجا بره به یک جای دیگه اما هنوزم ما به یادشیم
تهیونگ.مین هی کجایی
مین هی .هیچ جا داشتم به اتفاقات گذشته فکر میکردم
تهیونگ*بغلش کردم و گفتم*بهت گفتم که همچی حل میشه
مین هی.اره حق با تو بود
تهیونگ*فکر کنم دیگه وقتشه همچی و بهش بگم *مین هی میخوام یک چیزی بهت بگم
مین هی.خب ...
مین هی.هوففف اون روزی که من اومدم به اقامتگاهت....
تمام موضوع رو بهش توضیح دادم
مین هی .حالا دیدی چرا ولت کردم
تهیونگ. اما ...باید بهم میگفتی
مین هی.وای توروخدا شروع نکن
تهیونگ.میتونستیمباهم حلش کنیم
مین هی.نه نمیشد(داد)
مین هی.برو (داد)
تهیونگ.نمیرم حتی اگر به قیمت جونم هم که شده نمیرم
مین هی. میخوای چیکار کنی
تهیونگ.میخوام با تو زندگی کنم هرجایی حتی توی این روستا
مین هی.اما....
تهیونگ.خواهش میکنم فقط یک ماه اگر دیدی اتفاقی افتاد میرم و پشت سرم رو هم نگاه نمیکنم
مین هی.باشه ولی فقط یک ماه
سویانگ.مامانی من اومدم
تهیونگ.اخخ نگاه کن چقدر گِلی شدی بیا بریم جای رودخونه
سویانگ.مامانی اجازه دالم بلم
مین هی.اره برو
یک سال
مین هی.تو این یکسال وقتی به سویانگ گفتم تهیونگ پدرشه از خوشحالی تا صبح نخوابید و با تهیونگ حرف میزد ما خانواده سه نفره خوبی بودیم جیمین مجبور شد از اینجا بره به یک جای دیگه اما هنوزم ما به یادشیم
تهیونگ.مین هی کجایی
مین هی .هیچ جا داشتم به اتفاقات گذشته فکر میکردم
تهیونگ*بغلش کردم و گفتم*بهت گفتم که همچی حل میشه
مین هی.اره حق با تو بود
تهیونگ*فکر کنم دیگه وقتشه همچی و بهش بگم *مین هی میخوام یک چیزی بهت بگم
مین هی.خب ...
۲.۹k
۲۷ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.