𝗣𝟱
ریوجین: پشت تلفن جای این حرفا نیست وایسا تا بیام پیشتون کجایین
ا/ت: بیمارستان...
ریوجین:خوبه نزدیکه الان میام اونجا پرش به یک ربع بعد*
ا/ت ویو:
با دیدن ریوجین از روی صندلی بلند شدم
ریوجین : اری کجاست؟
ا/ت:پیش روانپزشک کودک داره تست میده
ریوجین: بشین میخوام باهات حرف بزنم
نشستم
ریوجین:میخوای اری رو چیکار کنی ها؟
ا/ت: مگه پسر خودت و فیلیکس رو نفرستادی فرانسه میخوام اری رو هم بفرستم پیشش
ریوجین: راستش من خیلی هم به فرستادنش افتخار نمیکنم ولی اگر تو بخوای قبول میکنم
ا/ت: من اصلا نمیخوام بچمو ترک کنم ولی برای محافظت از خانوادم حاضرم ازم متنفر بشه ولی سالم باشه نمیخوام حسرت دیدنش تا آخر عمر داشته باشم
اری از اتاق دکتر بیرون امد ضاهر شادی نداشت دکتر بهم اشاره کرد تا باهاش حرف بزنم اری رو به ریوجین سپردم و با دکتر رفتم
دکتر: خانم کیم شما برای آینده چه برنامه ای دارین؟
ا/ت: همونطور که گفتید دخترم رو به یک جای دور میبرم به احتمال زیاد تا چند هفته دیگه منتقلش میکنم
دکتر: بهترین کار رو میکنید ولی باید خیلی مراقب روحیاتش باشید نتایج تست هم تا فردا برای شما و همسرتون ایمیل میشه لطفا ایمیل همسرتون رو بنویسید
ا/ت: ممنون دکتر اگر چیز دیگه ای نیست از حضورتون مرخص میشم از جام بلند شدم و از اتاق زدم بیرون اری رو بغل کردم و با ریوجین رفتیم خونه اری خوابش برده بود بغلش کردم و توی تخت گذاشتمش روی تخت بغلش خوابیدم و گریه کردم موهاشو بو میکردم و اشکام سرازیر میشد ارو روی موهای سیاهش بوسه زدم و محکم تر توی بغلم فشردمش اشکامو پاک کردم و از اتاق زدم بیرون جونگ کوک امد خونمون
ا/ت:خوش امدی کوک
کوک: چه کمکی از دستم برمیاد؟؟
ا/ت: تو میخواستی برای ادامه تحصیل بری فرانسه درسته ؟ میتونی اری هم با خودت ببری
کوک: چرا
ماجرا رو کامل برای کوک تعریف کردم و تقریبا قبول کرد دو به شک بود اونم به خاطر نظر تهیونگ
ا/ت: من تهیونگ رو راضیش میکنم باشه؟؟
کوک: هر وقت راضی شد بهم خبر بده باید برم خدافظ
ا/ت و ریوجین: خدافظ
با کمک ریوجین اری رو توی مدرسه پسرش ثبت نام کردیم
پرش به صبح*
ا/ت ویو:
قرار بود با ریوجین بریم یک جایی تهیونگ تقریبا ساعت ۴ صبح امد و پیش اری خوابیده بود و فیلیکس هم توی اتاق مهمون خوابیده بود برای همین خیالم راحت بود آروم در رو بستیم و رفتیم سمت ماشین ریوجین
ریوجین: میخوام بهت یاد بدم چجوری اول از خودت دفاع کنی باید بریم باشگاه
پرش به باشگاه*
لباسامون رو پوشیدیم و رفتیم طبقه بالا ریوجین داشت بهم دفاع شخصی یاد میداد که تهیونگ زنگ زد
تهیونگ: کجا بی خبر گذاشتی رفتی؟
ا/ت: با ریوجین امدیم بیرون صبحانه رو براتون رو میز گذاشتم اری هم یه هفته نمیره مدرسه دلیلشو بعدا بهت میگم
تهیونگ: باشه سعی کن زودتر بیای من قطع میکنم خدافظ
تلفن رو قطع کردم که قیافه متعجب ریوجین رو دیدم
ریوجین: چرا بهش نگفتی رفتیم برای چه کاری
ا/ت: نمیخوام فعلا بهش بگم تو هم چیزی نگو تلفن رو گذاشتم و برگشتم سمت ریوجین عرقشو پاک کرد و رفتیم سراغ ادامه...
تهیونگ ویو:
با ا/ت حرف زدم اما خیلی سر بسته حرف میزد و مشکوک بود ناگهان ایمیلی برام امد تست روانی کودک؟؟
_________
اسلاید اول استایل ا/ت برای باشگاه رفتن
اسلاید دوم استایل ریوجین برای باشگاه رفتن
اسلاید سوم استایل ا/ت تو باشگاه
اسلاید چهارم استایل ریوجین تو باشگاه
ا/ت: بیمارستان...
ریوجین:خوبه نزدیکه الان میام اونجا پرش به یک ربع بعد*
ا/ت ویو:
با دیدن ریوجین از روی صندلی بلند شدم
ریوجین : اری کجاست؟
ا/ت:پیش روانپزشک کودک داره تست میده
ریوجین: بشین میخوام باهات حرف بزنم
نشستم
ریوجین:میخوای اری رو چیکار کنی ها؟
ا/ت: مگه پسر خودت و فیلیکس رو نفرستادی فرانسه میخوام اری رو هم بفرستم پیشش
ریوجین: راستش من خیلی هم به فرستادنش افتخار نمیکنم ولی اگر تو بخوای قبول میکنم
ا/ت: من اصلا نمیخوام بچمو ترک کنم ولی برای محافظت از خانوادم حاضرم ازم متنفر بشه ولی سالم باشه نمیخوام حسرت دیدنش تا آخر عمر داشته باشم
اری از اتاق دکتر بیرون امد ضاهر شادی نداشت دکتر بهم اشاره کرد تا باهاش حرف بزنم اری رو به ریوجین سپردم و با دکتر رفتم
دکتر: خانم کیم شما برای آینده چه برنامه ای دارین؟
ا/ت: همونطور که گفتید دخترم رو به یک جای دور میبرم به احتمال زیاد تا چند هفته دیگه منتقلش میکنم
دکتر: بهترین کار رو میکنید ولی باید خیلی مراقب روحیاتش باشید نتایج تست هم تا فردا برای شما و همسرتون ایمیل میشه لطفا ایمیل همسرتون رو بنویسید
ا/ت: ممنون دکتر اگر چیز دیگه ای نیست از حضورتون مرخص میشم از جام بلند شدم و از اتاق زدم بیرون اری رو بغل کردم و با ریوجین رفتیم خونه اری خوابش برده بود بغلش کردم و توی تخت گذاشتمش روی تخت بغلش خوابیدم و گریه کردم موهاشو بو میکردم و اشکام سرازیر میشد ارو روی موهای سیاهش بوسه زدم و محکم تر توی بغلم فشردمش اشکامو پاک کردم و از اتاق زدم بیرون جونگ کوک امد خونمون
ا/ت:خوش امدی کوک
کوک: چه کمکی از دستم برمیاد؟؟
ا/ت: تو میخواستی برای ادامه تحصیل بری فرانسه درسته ؟ میتونی اری هم با خودت ببری
کوک: چرا
ماجرا رو کامل برای کوک تعریف کردم و تقریبا قبول کرد دو به شک بود اونم به خاطر نظر تهیونگ
ا/ت: من تهیونگ رو راضیش میکنم باشه؟؟
کوک: هر وقت راضی شد بهم خبر بده باید برم خدافظ
ا/ت و ریوجین: خدافظ
با کمک ریوجین اری رو توی مدرسه پسرش ثبت نام کردیم
پرش به صبح*
ا/ت ویو:
قرار بود با ریوجین بریم یک جایی تهیونگ تقریبا ساعت ۴ صبح امد و پیش اری خوابیده بود و فیلیکس هم توی اتاق مهمون خوابیده بود برای همین خیالم راحت بود آروم در رو بستیم و رفتیم سمت ماشین ریوجین
ریوجین: میخوام بهت یاد بدم چجوری اول از خودت دفاع کنی باید بریم باشگاه
پرش به باشگاه*
لباسامون رو پوشیدیم و رفتیم طبقه بالا ریوجین داشت بهم دفاع شخصی یاد میداد که تهیونگ زنگ زد
تهیونگ: کجا بی خبر گذاشتی رفتی؟
ا/ت: با ریوجین امدیم بیرون صبحانه رو براتون رو میز گذاشتم اری هم یه هفته نمیره مدرسه دلیلشو بعدا بهت میگم
تهیونگ: باشه سعی کن زودتر بیای من قطع میکنم خدافظ
تلفن رو قطع کردم که قیافه متعجب ریوجین رو دیدم
ریوجین: چرا بهش نگفتی رفتیم برای چه کاری
ا/ت: نمیخوام فعلا بهش بگم تو هم چیزی نگو تلفن رو گذاشتم و برگشتم سمت ریوجین عرقشو پاک کرد و رفتیم سراغ ادامه...
تهیونگ ویو:
با ا/ت حرف زدم اما خیلی سر بسته حرف میزد و مشکوک بود ناگهان ایمیلی برام امد تست روانی کودک؟؟
_________
اسلاید اول استایل ا/ت برای باشگاه رفتن
اسلاید دوم استایل ریوجین برای باشگاه رفتن
اسلاید سوم استایل ا/ت تو باشگاه
اسلاید چهارم استایل ریوجین تو باشگاه
۹.۵k
۰۹ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.