بدهی برای من شروعه ~ ۱۲
[دوستان خسته بودم نرسیدم که ارت لباس ا/ت بکشم یه هودی قرمز با دامن مشکی و کوله پشتی درنظر بگیرید موهاش هم بازه]
*ا/ت در بازمیکنه و اروم میره سمت دانشگاه*
ا/ت: چرا با موتورم نیومدم؟ یعنی خل تر ازمنم هست؟
*ا/ت میره تو دانشگاه*
پِچ پِچ ملت: این همون دخترست که میگن نباید نزدیکش شد؟
با آیت قد کوتاهی میخواد چیکارکنه؟
این همونه که بهش میگن...
*ا/ت در کمدش محکم میبنده که همه ساکت میشن و میره سمت کلاسش*
ا/ت: سلام استاد
استادش: سلام ا/ت دخترم بشین شروع میکنیمممم
●حالا در خانه بونتن چه میگذرد؟●
مایکی: هوم
*خمیازه ای تا ناموس و بلند میشه*
مایکی: چیه ریندو؟
ریندو: پاشین ا/ت نیستششششش
ران: حتما رفته سوپرمارکت شکلات بخره میاد ولش کن بابا
تاکئومی: گوسفندای بنفش رفته دانشگاه دیگه
کوکو: کی داشنگاه شروع شد ؟
کاکاوچو: ببندید بزارین بخابیمممم
*پتو هاشون اصلا توجه نکردن*
سانزو: عه پتو
ریندو: خیلی بی رگین
*اره دیگه میندازن رو خودشون باز میخوابن*
●در دانشگاه چه میگذرد●
*دیگه اخرا بود و ا/ت میخواست زودتر برگرده چون قرار بود با سنجو برن خرید*
ا/ت: استاد میشه برم؟
استاد: بله بفرما
همه: چرا اون اجازه دارهههه؟*داد*
استاد: چون که از قبل خبر داده که چرا میخواد بره
*ا/ت که دوروغ گفته وقت دکتر داره*
ا/ت: پس فعلا استاد
*ا/ت بلند میشه که بره*
*ا/ت در بازمیکنه و اروم میره سمت دانشگاه*
ا/ت: چرا با موتورم نیومدم؟ یعنی خل تر ازمنم هست؟
*ا/ت میره تو دانشگاه*
پِچ پِچ ملت: این همون دخترست که میگن نباید نزدیکش شد؟
با آیت قد کوتاهی میخواد چیکارکنه؟
این همونه که بهش میگن...
*ا/ت در کمدش محکم میبنده که همه ساکت میشن و میره سمت کلاسش*
ا/ت: سلام استاد
استادش: سلام ا/ت دخترم بشین شروع میکنیمممم
●حالا در خانه بونتن چه میگذرد؟●
مایکی: هوم
*خمیازه ای تا ناموس و بلند میشه*
مایکی: چیه ریندو؟
ریندو: پاشین ا/ت نیستششششش
ران: حتما رفته سوپرمارکت شکلات بخره میاد ولش کن بابا
تاکئومی: گوسفندای بنفش رفته دانشگاه دیگه
کوکو: کی داشنگاه شروع شد ؟
کاکاوچو: ببندید بزارین بخابیمممم
*پتو هاشون اصلا توجه نکردن*
سانزو: عه پتو
ریندو: خیلی بی رگین
*اره دیگه میندازن رو خودشون باز میخوابن*
●در دانشگاه چه میگذرد●
*دیگه اخرا بود و ا/ت میخواست زودتر برگرده چون قرار بود با سنجو برن خرید*
ا/ت: استاد میشه برم؟
استاد: بله بفرما
همه: چرا اون اجازه دارهههه؟*داد*
استاد: چون که از قبل خبر داده که چرا میخواد بره
*ا/ت که دوروغ گفته وقت دکتر داره*
ا/ت: پس فعلا استاد
*ا/ت بلند میشه که بره*
۷.۳k
۳۰ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.