عشق سخت
part ¹⁴
رفتم دم کارخانه شوگا منتظر موندم ، 3 ساعت داخل ماشین نشسته بودیم دیگه داشتم ناامید میشدم که از شرکت آمد بیرون و سوار ماشینش شد ، خوشحال دنبالش بودم که دیدم رفت خونه
جیسو: وات چی شد ؟
/ اینهمه منتظر نشستیم که بیاد خونه ؟
جیسو : صبر کن ا.ت ، از خونه آمد بیرون
به سمت در نگاه کردم آره راست میگفت ولی چه خوشگلم کرده بود . دنبالش راه افتادم ببینم کجا میره
.....................................
تهیونگ :
داشتم دنبالشون میرفتم که دیدم رفت طرف کارخانه مین یونگی ، اولش گفتم همینه دیگه دوستش داره که جلسه رو کنسل کرده اما هر چی منتظر شدم دیدم نرفت انگار اونم منتظر بود ، دنبالشون کردم تا دم یک کافه ، فهمیدم دارن شوگا رو دنبال میکنند . شوگا رفت داخل کافه دور میزی که زن و دختری نشسته بودند نشست . واااات !
یه چیزای حدس زدم اما نخواستم بیشتر فضولی کنم چنانچه تا اینجاشم زیاده روی کرده بودم . ماشین رو روشن کردم و رفتم.
.....................................
ا.ت :
هم عصبانی بودم و هم قلبم شکسته بود ، بهش علاقه ای نداشتم اما توقع نداشتم بهم خیانت کنه
15)
میخواستم برم داخل کافه که جیسو دستمو گرفت
جیسو : وایسا ببینیم خونشون کجاست
/ باشه، اما جیسو اون دختره رو نگاه کن به شوگا میگه بابا
جیسو: آره
/ این بچه کمه کمش 4 سالش هست اما منو شوگا تازه دو ماهه باهم ازدواج کردیم ، این یعنی شوگا قبل از ازدواج با من زن و بچه داشته
جیسو : اوه چه پیچ در پیچ
داشتم با جیسو صحبت میکردم که شوگا و زن و بچه اش آمدن بیرون ، افتادیم دنبالشون که رفتن بالا شهر ، دم یه خونه پارک کردن. زن و بچه از ماشین پیاده شدند ، شوگا داشت خدافظی میکرد که بچه گریه کرد و شوگا مجبور شد بره داخل . منم از فرصت استفاده کردم و آمدم از ماشین بیرون زنگ خونه رو زدم که یک خانم جواب داد .
خانم: کیه
/ ببخشید یه لحظه میایید دم در
خانم: شما ؟
/ همسرم با همسرتون کار داره ، با هم همکارند
خانم: بله حتما
چند دقیقه گذشت که شوگا با بچه بغل آمد دم در ، با دیدنم تعجب کرد
شوگا: تو تو تو اینجا چکار میکنی ؟
به حرفش اهمیت ندادم و رو به بچه گفتم
/ سلام خاله جان خوبی؟ اسمت چیه ؟!
دختر : اسمم نایون هست
/ وای چه اسم قشنگی
نایون: مرسی
/ خاله جان میشه روتو کنی اونور و گوشتو بگیری ؟
نایون : ها ! باشه
وقتی روشو کرد اونور محکم زدم تو گوش شوگا و بهش گفتم
/ خیانتکار
✨ لایک و کامنت یادتون نره 💜✨
رفتم دم کارخانه شوگا منتظر موندم ، 3 ساعت داخل ماشین نشسته بودیم دیگه داشتم ناامید میشدم که از شرکت آمد بیرون و سوار ماشینش شد ، خوشحال دنبالش بودم که دیدم رفت خونه
جیسو: وات چی شد ؟
/ اینهمه منتظر نشستیم که بیاد خونه ؟
جیسو : صبر کن ا.ت ، از خونه آمد بیرون
به سمت در نگاه کردم آره راست میگفت ولی چه خوشگلم کرده بود . دنبالش راه افتادم ببینم کجا میره
.....................................
تهیونگ :
داشتم دنبالشون میرفتم که دیدم رفت طرف کارخانه مین یونگی ، اولش گفتم همینه دیگه دوستش داره که جلسه رو کنسل کرده اما هر چی منتظر شدم دیدم نرفت انگار اونم منتظر بود ، دنبالشون کردم تا دم یک کافه ، فهمیدم دارن شوگا رو دنبال میکنند . شوگا رفت داخل کافه دور میزی که زن و دختری نشسته بودند نشست . واااات !
یه چیزای حدس زدم اما نخواستم بیشتر فضولی کنم چنانچه تا اینجاشم زیاده روی کرده بودم . ماشین رو روشن کردم و رفتم.
.....................................
ا.ت :
هم عصبانی بودم و هم قلبم شکسته بود ، بهش علاقه ای نداشتم اما توقع نداشتم بهم خیانت کنه
15)
میخواستم برم داخل کافه که جیسو دستمو گرفت
جیسو : وایسا ببینیم خونشون کجاست
/ باشه، اما جیسو اون دختره رو نگاه کن به شوگا میگه بابا
جیسو: آره
/ این بچه کمه کمش 4 سالش هست اما منو شوگا تازه دو ماهه باهم ازدواج کردیم ، این یعنی شوگا قبل از ازدواج با من زن و بچه داشته
جیسو : اوه چه پیچ در پیچ
داشتم با جیسو صحبت میکردم که شوگا و زن و بچه اش آمدن بیرون ، افتادیم دنبالشون که رفتن بالا شهر ، دم یه خونه پارک کردن. زن و بچه از ماشین پیاده شدند ، شوگا داشت خدافظی میکرد که بچه گریه کرد و شوگا مجبور شد بره داخل . منم از فرصت استفاده کردم و آمدم از ماشین بیرون زنگ خونه رو زدم که یک خانم جواب داد .
خانم: کیه
/ ببخشید یه لحظه میایید دم در
خانم: شما ؟
/ همسرم با همسرتون کار داره ، با هم همکارند
خانم: بله حتما
چند دقیقه گذشت که شوگا با بچه بغل آمد دم در ، با دیدنم تعجب کرد
شوگا: تو تو تو اینجا چکار میکنی ؟
به حرفش اهمیت ندادم و رو به بچه گفتم
/ سلام خاله جان خوبی؟ اسمت چیه ؟!
دختر : اسمم نایون هست
/ وای چه اسم قشنگی
نایون: مرسی
/ خاله جان میشه روتو کنی اونور و گوشتو بگیری ؟
نایون : ها ! باشه
وقتی روشو کرد اونور محکم زدم تو گوش شوگا و بهش گفتم
/ خیانتکار
✨ لایک و کامنت یادتون نره 💜✨
۱.۹k
۲۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.