پارت 4
ا.ت ویو
_______________
قرار بود امشب رو بریم خونه دوستم بخوابیم...دوست کره ایم....اونم دختر بود و با درسا هم دوست بود
حسابی خسته بود روی مبل نشسته بودم و سرم توی گوشیم بود....همینطور که نشسته بودم...قامت بزرگ سگ جونگ کوک معلوم شد...رفتم یکم پیش بم و باهاش وقت گذروندم تا حداقل یکم وقت تلف کنم....فکر میکردم اگر یک روز جونگ کوک رو ببینم خیلی خوشحال میشم... ولی انگار الان برام مهم نبود خیلی
پرش زمانی
یک هفته بعد
رفته بودم خرید..امشب قرار بود با درسا و این سوک (همون دوست کره ایش)بریم بار و منم که لباس مناسب نداشتم....همینطور که داشتم لباس ها رو میدیدم یه نفر بهم گفت
فیلیکس:اون لباس سفید حتما بهت میاد
برگشتم سمتش...یه پسر قد بلند با چشای کشیده....ولی حیف که ماسک زده لود و فقط چشماش معلوم بود
+بله؟... با من بودین؟!
فیلیکس:آره دقیقا با خودتون بودم اون لباس سفید به نظر بهتون میاد
+عااا....مرسی اون رو ندیده بودم ....حتما امتحانش میکنم
فیلیکس:شما هم توی بار ****** دعوت شدین
+شما هم اونجا دعوت هستین
فیلیکس:البته....یکی مهمون های ویژه هستم
+میتونم اسمت رو بپرسم؟!...
فیلیکس:میجین هستم
باهاش دست دادم
+عااا....خوشلختم
فیلیکس:منم از آشناییتون خوشبختم.... امید وارم امشب ملاقاتتون کنم
+حتما
بعد از رفتن میجین(فیلیکس) اون لباس سفید رو امتحان کردم....خیلی بهم میومد...البته با تشکر از میجین
اعضای بی تی اس هم دعوت بودن....چون اون پارتی برای دوستشون بود...یعنی داداش این سوک
له نظرتون قراره چی بشه.....(اممم...تقریبا شاید دیگه ا.ت با جونگ کوک فاب نباشه...قراره کلن فیک تقییر کنه)
_______________
قرار بود امشب رو بریم خونه دوستم بخوابیم...دوست کره ایم....اونم دختر بود و با درسا هم دوست بود
حسابی خسته بود روی مبل نشسته بودم و سرم توی گوشیم بود....همینطور که نشسته بودم...قامت بزرگ سگ جونگ کوک معلوم شد...رفتم یکم پیش بم و باهاش وقت گذروندم تا حداقل یکم وقت تلف کنم....فکر میکردم اگر یک روز جونگ کوک رو ببینم خیلی خوشحال میشم... ولی انگار الان برام مهم نبود خیلی
پرش زمانی
یک هفته بعد
رفته بودم خرید..امشب قرار بود با درسا و این سوک (همون دوست کره ایش)بریم بار و منم که لباس مناسب نداشتم....همینطور که داشتم لباس ها رو میدیدم یه نفر بهم گفت
فیلیکس:اون لباس سفید حتما بهت میاد
برگشتم سمتش...یه پسر قد بلند با چشای کشیده....ولی حیف که ماسک زده لود و فقط چشماش معلوم بود
+بله؟... با من بودین؟!
فیلیکس:آره دقیقا با خودتون بودم اون لباس سفید به نظر بهتون میاد
+عااا....مرسی اون رو ندیده بودم ....حتما امتحانش میکنم
فیلیکس:شما هم توی بار ****** دعوت شدین
+شما هم اونجا دعوت هستین
فیلیکس:البته....یکی مهمون های ویژه هستم
+میتونم اسمت رو بپرسم؟!...
فیلیکس:میجین هستم
باهاش دست دادم
+عااا....خوشلختم
فیلیکس:منم از آشناییتون خوشبختم.... امید وارم امشب ملاقاتتون کنم
+حتما
بعد از رفتن میجین(فیلیکس) اون لباس سفید رو امتحان کردم....خیلی بهم میومد...البته با تشکر از میجین
اعضای بی تی اس هم دعوت بودن....چون اون پارتی برای دوستشون بود...یعنی داداش این سوک
له نظرتون قراره چی بشه.....(اممم...تقریبا شاید دیگه ا.ت با جونگ کوک فاب نباشه...قراره کلن فیک تقییر کنه)
۲۳.۱k
۱۷ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.