شات 22
مشغول حرف زدن بودیم که نگاهم به جیسو و تهجین خورد تهجین با رزي و جیسو خیلی خوب کنار اومده بود از جام بلند شدم تا لباس عوض کنم بعد از عوض کردن لباس هام اومدم بیرون ته جین هم اومد و گفت مامان الان میریم
نه پسرم اگه دوست داری میتونی بازی کنی من میخوام برم پایین چند تا چیز بخرم تو هم میای
نه مامان من میخوام با آبجی رزي و جیسو بازی کنم
رزي و جیسو انگار خیلی خوشحال شدم گفتم باشه ولی کسی رو اذیت نکن باشه
باشه اوما
جنی ا/ت ماهم میخوایم بیایم
آها باشه پس بریم
بریم
رفتیم طبقه پایین که تهیونگ و دیدم اون اینجا چیکار میکرد جنی براش دست تکون داد که اومد پیشمون وایسا ببینم چرا با یه بار صدا زدن جنی اومد
تهیونگ سلام جنی سلام مادمازل
پوزخندی بهش زدم و چیزی نگفتم و بیخیال سمت لباس ها رفتم یه لباس باز اما خوشگل اونجا بود که نگاهم از اولم روش بود برش داشتم و رفتم آتاق تا پرو اش کنم پوشیدمش و اومدم بیرون تهیونگ هنوز اونجا بود دخترا با دیدنم سوت کشیدن واین یعنی خوب شدم وای ا/ت من که اگر پسر بودم با دیدنت تو این لباس تحریک میشدم چه برسه به دوست پسرت
من دوست پسر ندارم
واقعا من فکر کنم لی جونگي بازیگر بهت علاقه داره
آخه توی مصاحبه هاش گفته به دختر مثل تو ذو دوست داره
قشنگ معلوم بود تهیونگ عصبانیه منم برای بیشتر اذیت کردنش گفتم منم علاقم بهش کم نیست قبلا کراشم بود
لیسا اوووو ا/ت مبارکه کارت عروسیم رو یادت نره
اگه به اون مرحله رسیدیم چرا که نه
لیسا ا/ت بیا بریم چیزی بخوریم من گشنمه
باشه شما برید تا من بیام
جنی تو چقدر شکمویی لیسا نخیرم نیستم صداشون که دور شد رفتم اتاق پرو ولی همین که میخواستم در رو ببندم یکی پاش رو گذاشت لای در و هلش داد و اومد جلو دررو بست و قفلش کرد
چیکار میکنی کیم تهیونگ
بيب دلم واسه ددی صدا زدنت تنگ شده
برو کنار اما اون اومد جلو تر و لباش رو گذاشت رولبام وحشی میبوسید حوری که از دهنش خون میومد کمی بعد با کمبود نفس جدا شدیم
دلم برای طعمشون تنگ شده بود
بعد هم باز بوسید
نه پسرم اگه دوست داری میتونی بازی کنی من میخوام برم پایین چند تا چیز بخرم تو هم میای
نه مامان من میخوام با آبجی رزي و جیسو بازی کنم
رزي و جیسو انگار خیلی خوشحال شدم گفتم باشه ولی کسی رو اذیت نکن باشه
باشه اوما
جنی ا/ت ماهم میخوایم بیایم
آها باشه پس بریم
بریم
رفتیم طبقه پایین که تهیونگ و دیدم اون اینجا چیکار میکرد جنی براش دست تکون داد که اومد پیشمون وایسا ببینم چرا با یه بار صدا زدن جنی اومد
تهیونگ سلام جنی سلام مادمازل
پوزخندی بهش زدم و چیزی نگفتم و بیخیال سمت لباس ها رفتم یه لباس باز اما خوشگل اونجا بود که نگاهم از اولم روش بود برش داشتم و رفتم آتاق تا پرو اش کنم پوشیدمش و اومدم بیرون تهیونگ هنوز اونجا بود دخترا با دیدنم سوت کشیدن واین یعنی خوب شدم وای ا/ت من که اگر پسر بودم با دیدنت تو این لباس تحریک میشدم چه برسه به دوست پسرت
من دوست پسر ندارم
واقعا من فکر کنم لی جونگي بازیگر بهت علاقه داره
آخه توی مصاحبه هاش گفته به دختر مثل تو ذو دوست داره
قشنگ معلوم بود تهیونگ عصبانیه منم برای بیشتر اذیت کردنش گفتم منم علاقم بهش کم نیست قبلا کراشم بود
لیسا اوووو ا/ت مبارکه کارت عروسیم رو یادت نره
اگه به اون مرحله رسیدیم چرا که نه
لیسا ا/ت بیا بریم چیزی بخوریم من گشنمه
باشه شما برید تا من بیام
جنی تو چقدر شکمویی لیسا نخیرم نیستم صداشون که دور شد رفتم اتاق پرو ولی همین که میخواستم در رو ببندم یکی پاش رو گذاشت لای در و هلش داد و اومد جلو دررو بست و قفلش کرد
چیکار میکنی کیم تهیونگ
بيب دلم واسه ددی صدا زدنت تنگ شده
برو کنار اما اون اومد جلو تر و لباش رو گذاشت رولبام وحشی میبوسید حوری که از دهنش خون میومد کمی بعد با کمبود نفس جدا شدیم
دلم برای طعمشون تنگ شده بود
بعد هم باز بوسید
۴۱.۱k
۱۸ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۴۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.