ازدواج قرار دادی ۶۱
آت لبخند خجالتی ای زد و گفت:
خب قراره تا کی منو همین جوری تو بغلت نگه داری؟
جیمین خنده ای کرد و گفت:
خب...،اوم تا فردا خوبه؟نه تا پس فرا،اصلا تا آخر عمرم تو بغل خودم نگهت می دارم
آت خنده ای کرد و شروع کرد به جیمین نگاه کردن
جیمین که متوجه نگاه آت شده بود به چشماش زل زد و گفت:
با همین چشمات کل دنیامو ساختی ، چشمات مثل دریاس که منو با خودش غرق می کنه و می بره
(اینجا های داستان نیازمنده به یه آهنگ کره ای عاشقانه و ملایمه، جررر)
آت لبخندی زد و گفت:
اما چشمای من که آبی نیس
جیمین:
اونش مهم نیس، مهم اینه که من بلاخره کسی رو که میخواستم پیدا کردم
آت:
اوم...
#جیمین
#فیک
این داستان ادامه دارد...💜
خب قراره تا کی منو همین جوری تو بغلت نگه داری؟
جیمین خنده ای کرد و گفت:
خب...،اوم تا فردا خوبه؟نه تا پس فرا،اصلا تا آخر عمرم تو بغل خودم نگهت می دارم
آت خنده ای کرد و شروع کرد به جیمین نگاه کردن
جیمین که متوجه نگاه آت شده بود به چشماش زل زد و گفت:
با همین چشمات کل دنیامو ساختی ، چشمات مثل دریاس که منو با خودش غرق می کنه و می بره
(اینجا های داستان نیازمنده به یه آهنگ کره ای عاشقانه و ملایمه، جررر)
آت لبخندی زد و گفت:
اما چشمای من که آبی نیس
جیمین:
اونش مهم نیس، مهم اینه که من بلاخره کسی رو که میخواستم پیدا کردم
آت:
اوم...
#جیمین
#فیک
این داستان ادامه دارد...💜
۴.۰k
۱۲ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.