♡Desire hour♡
♡ساعت ارزو♡p13
کوکی اومد کمکم کنه که خودشم
افتاد با من رو زمین
.
.
.
از زبان کوکی
دیدم سوو داره میوفته گرفتمش که یهو خودمم
افتادم پایین
افتاده بودم رو سوو
این بشر چقدر ریزه انگار نه انگار افتادم روش
انگار رویه جای ساف افتادم=/
.
.
.
+عایی میشه بلند شی از روم
-.....
+هوی کوکی با توعم
-ها چیه
+میشه از روم بلند شی
-نه
+یا سنگینیییییی
دارم له میشم
-واده حل کجام سنگینه
+هیجات تو اصن نیه قلیونی
-خاب بابا نخواستم بخورمت الان بلند میشم(نگاه چپ چپ)
+اونجوری نگام نکن شکل الاق عر عرو میشی
-.......(چپ چپ تر)
.
.
.
داشت از روم بلند میشد از کمرم گرفت تا بلند شه
+یااا چیکار میکنی
-خب دارم بلند میشم دیگه
+اینجوری؟
-مگه چیه فقط دستمو گذاشتم رو کمرت
نمردی که
+اخه دارم میمیرم:/
-خب بیا
.
.
.
پرش به ساعت ۱:۱ دقیقه
.
.
.
(تو اتاق کوکی پردها از کنار پنجره اون ور بود و اتاق رو نور ماه روشن کرده بودو سوو و کوکی رو تخت کنار هم دراز کشیده بودن)
.
.
.
-سوو
+هوم
-میدونی
+چیو
-اینکه از وقتی دیدمت
+خب
-هیچی ولش کن
+نه کوکی سریه قبل ول کردم الان بگوو
-خب مهم نیس
+برا من مهمه
بیا یه کاری کنیم
-هوم
+بیا مج بگیریم هرکی که باخت باید یه کاری برا اونی که بروده بکنه
-هه کسی تابه حال منو شکست نداده
+خب قبوله
-قبوله=))
+خب بیا شروع کنیم
.
.
.
وسط مسابقه
-عایی دختر چه زوری داری
+عه کوکی تو که گفتی تابه حال کسی تورو شکست ندادع
-هه تازه اوله شه
+نههههه نمیبازمممم
عایییی
و سوو باخت و کوکی برنده شد
.
.
.
ادامه پارت بعد:)
حیحی=))
.
.
.
نویسنده:کیم سو💔🖤
کوکی اومد کمکم کنه که خودشم
افتاد با من رو زمین
.
.
.
از زبان کوکی
دیدم سوو داره میوفته گرفتمش که یهو خودمم
افتادم پایین
افتاده بودم رو سوو
این بشر چقدر ریزه انگار نه انگار افتادم روش
انگار رویه جای ساف افتادم=/
.
.
.
+عایی میشه بلند شی از روم
-.....
+هوی کوکی با توعم
-ها چیه
+میشه از روم بلند شی
-نه
+یا سنگینیییییی
دارم له میشم
-واده حل کجام سنگینه
+هیجات تو اصن نیه قلیونی
-خاب بابا نخواستم بخورمت الان بلند میشم(نگاه چپ چپ)
+اونجوری نگام نکن شکل الاق عر عرو میشی
-.......(چپ چپ تر)
.
.
.
داشت از روم بلند میشد از کمرم گرفت تا بلند شه
+یااا چیکار میکنی
-خب دارم بلند میشم دیگه
+اینجوری؟
-مگه چیه فقط دستمو گذاشتم رو کمرت
نمردی که
+اخه دارم میمیرم:/
-خب بیا
.
.
.
پرش به ساعت ۱:۱ دقیقه
.
.
.
(تو اتاق کوکی پردها از کنار پنجره اون ور بود و اتاق رو نور ماه روشن کرده بودو سوو و کوکی رو تخت کنار هم دراز کشیده بودن)
.
.
.
-سوو
+هوم
-میدونی
+چیو
-اینکه از وقتی دیدمت
+خب
-هیچی ولش کن
+نه کوکی سریه قبل ول کردم الان بگوو
-خب مهم نیس
+برا من مهمه
بیا یه کاری کنیم
-هوم
+بیا مج بگیریم هرکی که باخت باید یه کاری برا اونی که بروده بکنه
-هه کسی تابه حال منو شکست نداده
+خب قبوله
-قبوله=))
+خب بیا شروع کنیم
.
.
.
وسط مسابقه
-عایی دختر چه زوری داری
+عه کوکی تو که گفتی تابه حال کسی تورو شکست ندادع
-هه تازه اوله شه
+نههههه نمیبازمممم
عایییی
و سوو باخت و کوکی برنده شد
.
.
.
ادامه پارت بعد:)
حیحی=))
.
.
.
نویسنده:کیم سو💔🖤
۱۶.۷k
۰۷ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.