فیک(می خوام برای تو بمیرم)پارت۴
فیک(میخوام برای تو بمیرم)پارت۴
ویو ا/ت
باز چی میخواست بگه..
+راستش من شب برام کاری پیش اومده خواستم که یکم زود تر بیایید
- برای این موضوع زنگ زدید؟؟
+بله پس ساعت ۴ میبینمتون
-اقای جئون , اگر موضوع را میشه میتونید همین جا هم بگید
+ نه باید ببینمتون
ویو جونگ کوک
نمیدونستم چه حسی ولی میخواستم یه بار دیگه ببینمش ...( مدیونید فکر کنید عشق )
- باشه پس من ۴ اونجام
دوست داشتم صداش را بشنوم پس موضوع را یکم کش دادم
+ راستی اون مرد را با خودتون نیارید
- هه منظورتون سوبوک , نه نمیاد خیالتون راحت
+ خب پس خدافظ
- خدانگهدار
ویو ا/ت
رفتم سمت کمد که ببینم چی دارم بپوشم
مثل همیشه حس میکردم هیچی ندارم ...
- سوبوکاااا
هوممم
- لباس ندارم برای کافه
+ مگه داری میری سر قرار عاشقانه , یه چیز بپوش دیگه
- نه بریم خرید
+ ا/ت ؟
-بله
+عمه من دو روز پیش ۳ دست لباس خرید
- ایبابا اون برای اون موقع است
+ ولمون کن تروخدا , یه چیز بپوش
- خیلی بدی اصلا
رفتم سمت کمد و یه دور دوباره چک کردم
تصمیم گرفتم پیراهن مشکی مو بپوشم که تقریبا تا زانوم بود , موهام را باز گذاشتم و یه آرایش لایت هم کردم
-من آماده ام
+ میگی چیکار کنم
-خب با ماشین تو باید برم دیگه
+ دم در خب برو
- با این تیپ رانندگی کنم
+ راننده شخصی هم کردی مارو
- اوپاااا
باز دست گذاشتم رو نقطه ضعف اش
+ باشه بابا بزار آماده شم
.
.
.
+ بریم
اومدم برم که باز گفت
+ این چه لباسی چرا انقد کوتاه
- ای بابا مگه شوهرمی هی گیر میدی
بیا برو دیر شد
+ ا/ت
- اوپااا بخدا خوبه
+ من برای دیوار حرف میزنم , اصلا برای چی حذف میزنم , به من چه ؟؟
- اوپا ناراحت نشو ؟؟ باشه( کیوت گفت)
+ باشه بیا برو مواظب خودت هم باش
- چشم...
در را برام باز کرد و سوار ماشین شدم ....
خوشتون اومد
🪐🤌
ویو ا/ت
باز چی میخواست بگه..
+راستش من شب برام کاری پیش اومده خواستم که یکم زود تر بیایید
- برای این موضوع زنگ زدید؟؟
+بله پس ساعت ۴ میبینمتون
-اقای جئون , اگر موضوع را میشه میتونید همین جا هم بگید
+ نه باید ببینمتون
ویو جونگ کوک
نمیدونستم چه حسی ولی میخواستم یه بار دیگه ببینمش ...( مدیونید فکر کنید عشق )
- باشه پس من ۴ اونجام
دوست داشتم صداش را بشنوم پس موضوع را یکم کش دادم
+ راستی اون مرد را با خودتون نیارید
- هه منظورتون سوبوک , نه نمیاد خیالتون راحت
+ خب پس خدافظ
- خدانگهدار
ویو ا/ت
رفتم سمت کمد که ببینم چی دارم بپوشم
مثل همیشه حس میکردم هیچی ندارم ...
- سوبوکاااا
هوممم
- لباس ندارم برای کافه
+ مگه داری میری سر قرار عاشقانه , یه چیز بپوش دیگه
- نه بریم خرید
+ ا/ت ؟
-بله
+عمه من دو روز پیش ۳ دست لباس خرید
- ایبابا اون برای اون موقع است
+ ولمون کن تروخدا , یه چیز بپوش
- خیلی بدی اصلا
رفتم سمت کمد و یه دور دوباره چک کردم
تصمیم گرفتم پیراهن مشکی مو بپوشم که تقریبا تا زانوم بود , موهام را باز گذاشتم و یه آرایش لایت هم کردم
-من آماده ام
+ میگی چیکار کنم
-خب با ماشین تو باید برم دیگه
+ دم در خب برو
- با این تیپ رانندگی کنم
+ راننده شخصی هم کردی مارو
- اوپاااا
باز دست گذاشتم رو نقطه ضعف اش
+ باشه بابا بزار آماده شم
.
.
.
+ بریم
اومدم برم که باز گفت
+ این چه لباسی چرا انقد کوتاه
- ای بابا مگه شوهرمی هی گیر میدی
بیا برو دیر شد
+ ا/ت
- اوپااا بخدا خوبه
+ من برای دیوار حرف میزنم , اصلا برای چی حذف میزنم , به من چه ؟؟
- اوپا ناراحت نشو ؟؟ باشه( کیوت گفت)
+ باشه بیا برو مواظب خودت هم باش
- چشم...
در را برام باز کرد و سوار ماشین شدم ....
خوشتون اومد
🪐🤌
۱۱.۰k
۰۶ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.