شخصیت ها نامجون + ات
شخصیت ها نامجون + ات
ات یه دختر ۲۵ ساله شیطون و کیوت و جذاب و مهربون و خوش اخلاق که قلب خیلی پاکی داره و همیشه دنبال خوشگذرونی هستش و نامجون هم دوست پسرشه
نامجون یه پسر خیلی هات و جذاب که ۲۷ سالشه و مافیا هستش و البته چندین شرکت تو کره داره که همه رو خودش میچرخونه و کارش سخت تر شده به خاطر همین دوس پسر ات هستش که قراره به زودی با هم ازدواج کنن و همو خیلی دوست
از زبان ات
هووووف حوصلم سر رفته پس چرا نامجون نمیاد الان چند روزه به خاطر اون رقیب عوضیش نذاشته من از خونه برم بیرون البته منم درکش میکنم و رو حرفش حرف نمیزنم بلاخره صدای در اومد فورا رفتم سمت در و بغلش کردم
شلممممم
سلام بیبی اینقدر دلت برام تنگ شده بود من فقط چند ساعت
نبودم
زدم به بازوش و گفتم
هي قلب من این چیزا رو نمیفمه دوستت داره باید همیشه
پیشش باشی تا اینقدر بی قراری نکنه (کیوت)
ویییی کیوت من باشه خانوم منو ببخش خب میخوای دم در
نگاهم داری (خنده)
نه بیا تو (خنده)
رفتیم تو سالن و نشستیم چون میخواست یه چیزی بهم بگه
چیزی شده عزیزم
خب عزیزم فردا شب به مهمونی داریم میتونی هر کسی رو خواستی دعوت کنی چند تا از همکارام هم هستن
هر کی رو خواستم دعوت کنم
اوهوم دوستاتو میتونی دعوت کنی
باشه مرسی
امشب هم ساعت ۸ منتظرم باش میام دنبالت بریم خرید باشه عزیزم
باشه عشقم دوباره میخوای بری
خب آره بعد ناهار کار دارم باید برم ایششش سرم خیلی خیلی خیلی شلوغه
هوووف باشه
گفتم که بیبی شب زود میام با هم بریم خرید کلی هم بهمون
خوش میگذره خب
باشه خب حالا بیا بریم ناهار
بریم عزیزم
خب خب این پارت اول بود لطفا اگه خوشتون اومده بگین که پارت دوم هم بزارم
ات یه دختر ۲۵ ساله شیطون و کیوت و جذاب و مهربون و خوش اخلاق که قلب خیلی پاکی داره و همیشه دنبال خوشگذرونی هستش و نامجون هم دوست پسرشه
نامجون یه پسر خیلی هات و جذاب که ۲۷ سالشه و مافیا هستش و البته چندین شرکت تو کره داره که همه رو خودش میچرخونه و کارش سخت تر شده به خاطر همین دوس پسر ات هستش که قراره به زودی با هم ازدواج کنن و همو خیلی دوست
از زبان ات
هووووف حوصلم سر رفته پس چرا نامجون نمیاد الان چند روزه به خاطر اون رقیب عوضیش نذاشته من از خونه برم بیرون البته منم درکش میکنم و رو حرفش حرف نمیزنم بلاخره صدای در اومد فورا رفتم سمت در و بغلش کردم
شلممممم
سلام بیبی اینقدر دلت برام تنگ شده بود من فقط چند ساعت
نبودم
زدم به بازوش و گفتم
هي قلب من این چیزا رو نمیفمه دوستت داره باید همیشه
پیشش باشی تا اینقدر بی قراری نکنه (کیوت)
ویییی کیوت من باشه خانوم منو ببخش خب میخوای دم در
نگاهم داری (خنده)
نه بیا تو (خنده)
رفتیم تو سالن و نشستیم چون میخواست یه چیزی بهم بگه
چیزی شده عزیزم
خب عزیزم فردا شب به مهمونی داریم میتونی هر کسی رو خواستی دعوت کنی چند تا از همکارام هم هستن
هر کی رو خواستم دعوت کنم
اوهوم دوستاتو میتونی دعوت کنی
باشه مرسی
امشب هم ساعت ۸ منتظرم باش میام دنبالت بریم خرید باشه عزیزم
باشه عشقم دوباره میخوای بری
خب آره بعد ناهار کار دارم باید برم ایششش سرم خیلی خیلی خیلی شلوغه
هوووف باشه
گفتم که بیبی شب زود میام با هم بریم خرید کلی هم بهمون
خوش میگذره خب
باشه خب حالا بیا بریم ناهار
بریم عزیزم
خب خب این پارت اول بود لطفا اگه خوشتون اومده بگین که پارت دوم هم بزارم
۴.۲k
۲۸ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.