P5
ویو لانا
کهیهودیدمدختراهمپشتمن باورم نمیشه یعنی….همشون اینجان؟ هوفففف
فکر کنم اونا هم منو دیدن بزار خودم کارمو کنم و اوناهم کاره خودشون
که یهو سیاهی مطلق
ویو تهیونگ
یه مشتی دختر رو دیدم اونجا که به بادیگاردم گفتم که بیهوششون کنه
وقتی رفتم نزدیک دیدم…ای وای نهههههه
تهیونگ:چه غلطیییی کردییییی؟؟؟؟(داد)
بادیگارد:ا…اربابخودتونگفتینـ…
بنگ
تهیونگ:هه!اسکل
بقیه بادیگاردا:سکوت….
تهیونگ:چرا اونجا وایسادین؟گمشینننن بیاینننن عشقمووو ببرین بیمارستاننننن(اولش اروم بعد عربده)
بادیگارد۲:چ…چشم
۱سال بعد
ویو تهیونگ:یکسال گذشت ولی هیچکدوم از دخترا بهوش نیومدن ولی من فقط نگران لانا هم
هووفففـ..وایسا ببینم اون دکتره
تهیونگ:دکترررر(داد)
دکتر:بله آقایـ….او او شما آقای کیم هستین خوشحالم که اینجایینت(تعظیم)
تهیونک:اینا مهم نیست خانوم کیمـ…
دکتر:بله بله خانوم کیم بهوش اومدن ولی….
تهیونگ:ولی چی؟
دکتر:یه تغییری تو ایشون به وجود اومده
تهیونگ:چه تغییری!
دکتر:ایشون مبتلا به
کهیهودیدمدختراهمپشتمن باورم نمیشه یعنی….همشون اینجان؟ هوفففف
فکر کنم اونا هم منو دیدن بزار خودم کارمو کنم و اوناهم کاره خودشون
که یهو سیاهی مطلق
ویو تهیونگ
یه مشتی دختر رو دیدم اونجا که به بادیگاردم گفتم که بیهوششون کنه
وقتی رفتم نزدیک دیدم…ای وای نهههههه
تهیونگ:چه غلطیییی کردییییی؟؟؟؟(داد)
بادیگارد:ا…اربابخودتونگفتینـ…
بنگ
تهیونگ:هه!اسکل
بقیه بادیگاردا:سکوت….
تهیونگ:چرا اونجا وایسادین؟گمشینننن بیاینننن عشقمووو ببرین بیمارستاننننن(اولش اروم بعد عربده)
بادیگارد۲:چ…چشم
۱سال بعد
ویو تهیونگ:یکسال گذشت ولی هیچکدوم از دخترا بهوش نیومدن ولی من فقط نگران لانا هم
هووفففـ..وایسا ببینم اون دکتره
تهیونگ:دکترررر(داد)
دکتر:بله آقایـ….او او شما آقای کیم هستین خوشحالم که اینجایینت(تعظیم)
تهیونک:اینا مهم نیست خانوم کیمـ…
دکتر:بله بله خانوم کیم بهوش اومدن ولی….
تهیونگ:ولی چی؟
دکتر:یه تغییری تو ایشون به وجود اومده
تهیونگ:چه تغییری!
دکتر:ایشون مبتلا به
۳.۹k
۱۹ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.