پارت چهار
وقتی نامجون رسید دید میون رو بستن به صندلی و یه مرد رو به روش وایساده و داره با تعنه باهاش حرف میزنه......نامجون سریع رفت سمت مرده و گفت
ن:براچی گرفتیش؟؟؟(عصبی)
«یارو=ی»
ی:برای انتقام
ن:انتقام برای چی؟؟؟؟
ی:این دختر چند سال پیش وقتی که داداشم رفت نزدیکش داداشمو کشت
م:چرا کامل نمیگی؟؟؟؟؟چرا نمیکی داداشت مزاحمم بود؟؟؟(داد و بغض)
ی:اصن مزاحم باشه...تو باید بکشیش؟؟؟
ن:ارههه(داد عصبی) باید بکشتش....وقتی سلاحی برای دغاع نداری باید بکشیش(داد)
ن:میون ...دفعه بعد هم کسی مزاحمت شد بکشش
یارو به افرادش میگه نامجون رو ببندن
ن:هیییی ولم کنین
پرش زمانی نیم ساعت بعد
میون ویو
الان نیم ساعته که اینجا بسته شدیم.....راستش من نگران خودم نیستم ...نگران نامجونم...عاشقش شدم....و الان باید بهش بگم...حتی اگه منو نخواد
م:نامجون؟؟؟
ن:بله
م:م..من....من عاشقتم
ن:چیی؟؟؟داری راست میگی؟؟؟؟واقعا؟؟
م:ا..ارهه
ن:خیالم راحت شد....دیگه این حس دو طرفست منم عاشقتم
داشتن باهم صحبت میکردن که مرده دوباره اومد
ی:خب..خب...مرغای عاشق...چخبرا من نبودم؟؟؟؟
ن:میون...نترس من اینجام(جوری که میون بشنوه)
م:من نگران تو هستم(جوری که نام بشنوه)
ی:اگر صحبتاتون تموم شده بزارین حرف بزنم
ن:بگو
ی:همونطور که گفتم میخوام انتقام داداشمو بگیرم
ن:هییی بزار ما بریم هرچی بخوای بهت میدم
ی:هرچی؟؟
ن:هرچیز
ی:.....................................
#######################
پارت بعد پارت اخره
من کلا از فیک طولانی خوشم نمیاد پس زود تمومش میکنم
شرایط پارت بعد:5لایک
ن:براچی گرفتیش؟؟؟(عصبی)
«یارو=ی»
ی:برای انتقام
ن:انتقام برای چی؟؟؟؟
ی:این دختر چند سال پیش وقتی که داداشم رفت نزدیکش داداشمو کشت
م:چرا کامل نمیگی؟؟؟؟؟چرا نمیکی داداشت مزاحمم بود؟؟؟(داد و بغض)
ی:اصن مزاحم باشه...تو باید بکشیش؟؟؟
ن:ارههه(داد عصبی) باید بکشتش....وقتی سلاحی برای دغاع نداری باید بکشیش(داد)
ن:میون ...دفعه بعد هم کسی مزاحمت شد بکشش
یارو به افرادش میگه نامجون رو ببندن
ن:هیییی ولم کنین
پرش زمانی نیم ساعت بعد
میون ویو
الان نیم ساعته که اینجا بسته شدیم.....راستش من نگران خودم نیستم ...نگران نامجونم...عاشقش شدم....و الان باید بهش بگم...حتی اگه منو نخواد
م:نامجون؟؟؟
ن:بله
م:م..من....من عاشقتم
ن:چیی؟؟؟داری راست میگی؟؟؟؟واقعا؟؟
م:ا..ارهه
ن:خیالم راحت شد....دیگه این حس دو طرفست منم عاشقتم
داشتن باهم صحبت میکردن که مرده دوباره اومد
ی:خب..خب...مرغای عاشق...چخبرا من نبودم؟؟؟؟
ن:میون...نترس من اینجام(جوری که میون بشنوه)
م:من نگران تو هستم(جوری که نام بشنوه)
ی:اگر صحبتاتون تموم شده بزارین حرف بزنم
ن:بگو
ی:همونطور که گفتم میخوام انتقام داداشمو بگیرم
ن:هییی بزار ما بریم هرچی بخوای بهت میدم
ی:هرچی؟؟
ن:هرچیز
ی:.....................................
#######################
پارت بعد پارت اخره
من کلا از فیک طولانی خوشم نمیاد پس زود تمومش میکنم
شرایط پارت بعد:5لایک
۱۷.۹k
۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.