𝑉𝐴𝑀𝑃𝐼𝑅𝐸𝑆 𝐩𝐚𝐫𝐭⑥

کوک خندش میگیره
کوک=یااااا عروس خانوم...حالا کی بیام شما رو از پدرتون خواستگاری کنمم!؟
ا/ت=که بابام سرت و بکنه بزنه رو میله پرچم؟
کوک=من خیلی قویترم!
ا/ت=بعدم...میدونی که...هوبی بچه مورده علاقه بابام بود...زدی کشتیش بعم دخترش و میخوای خواستگاری کنی!؟😑😂
کوک=نشد...فوقش مجبوریم انسان شیم...
ا/ت=یااا من خون اشام بودنو دوس دارم!
کوک=ولی وقتی انسان شیم صد سال جوون تر میشیمااا میشه 24 سالمون
اخم میکنی
کوک=یااا بیب...اخم نکن
کوک بغلت میکنه
نگاش میکنی
قیافش و برات کیوت میکنه
خندت میگیره
کوک=یااا خجالت میکشممممم نخند
ا/ت=تاحالا انقد کیوت ندیده بودمت
کوک=توهم کیوت شو
قیافت خیلی کیوت میکنی
بعد انگشتاتو مثله تفنگ میکنی
و به کوک ضربه میزنی
بعد میگی په!
کوک دستشو میزاره رو قلبش
کوک=آه..🥴😍
خندت میگیره
کوک=یکی دیگه هم بزن...
پریدی روش
رو گردنش خون بود
لیس زدی
خونه انسان بود
کوک=یااا اون زبونه سردت و نزننننن!
ا/ت=کوک؟...انسان شکار کردی؟
کوک=نه...چطور؟
ا/ت=رو گردنت...خونه انسان بود
تحریک میشی به خونه انسان
چون تو دنیای خون اشاما از خونه انسان تقضیه نمیکنن چون گیر نمیاد
نیشات بلند میشه
چشمات قرمز
گوشات دراز میشه
پوستت سفید تر میشه
کله بدنت مثله عکست میشه
زبونت نوک تیز میشه
بالات در میاد
وقتی یه خون اشام اینجوری بشه هیچکیو نمیشناسه
کوک=ا/ت؟
ا/ت=خون میخوام!...خونه انسان
کوک=یاااا دختر!
تو حالت بد بود و از تشنه خون بودن داشتی دیوونه میشدی
کوک بغلت میکنه و میبرتت نزدیکه دنیای انسانا
تبدیل به انسان میشود
چون میدونست خون نوزاد دوست داری
یه نوزاد و دزدی و اوردش برات
دهنه بچه هرو گرفتی و گردنش و گاز گرفتی
وقتی خونش تموم شد
به حالت قبل تبدیل شدی و رفتین به سرزمین خودتون
خواستی بری تو اتاقت
پریدی بغلت کوک
ا/ت=مرسی