دانلود رمان یاسمین زندگی من از ستاره افشار با فرمت pdf,ja
دانلود رمان یاسمین زندگی من از ستاره افشار با فرمت pdf,java,epub,apk
دانلود رمان یاسمین زندگی من از ستاره افشار با فرمت pdf,java,epub,apk
نام رمان : رمان یاسمین زندگی من
به قلم : ستاره افشار
حجم رمان : ۱.۶۳ مگابایت پی دی اف , ۰.۸۹ مگابایت نسخه ی اندروید , ۰.۸۳ مگابایت نسخه ی جاوا , ۸۲ کیلو بایت نسخه ی epub
خلاصه ای از داستان رمان:
فرمت رمان:pdf,apk,java,epub
جعبه دانلود گزارش خرابی
دانلود رمان با فرمت pdf
دانلود رمان با فرمت apk
دانلود رمان با فرمت java
دانلود رمان با فرمت jad
دانلود رمان با فرمت جاوا (پرنیان)
دانلود رمان با برمت epub
صفحه ی اول رمان:
همیشه عاشق سفر بودم سفر به خارج از کشور سفر به دوردستها میخواستم جذابیت کشورهای دیگه رو از نزدیک ببینم
و به قول چندتا از دوستهام آزادی داشته باشم هرچند اینجا هم از آزادی کامل برخوردار بودم و هیچ محدودیتی حس نمیکردم.
از نسیم دوستم شنیده بودم که کانادا خیلی زیباست و رویایی، تمام آرزویم این بود که من هم به کانادا سفر کنم.
اما نه مانند نسیم یک سفر موقتی نمیخواستم، بلکه میخواستم برای همیشه آنجا بمانم و ادامه تحصیل دهم.
دوست داشتم منهم با امکانات آنجا که همه از آن به خوبی یاد میکردند تحصیل کرده
و بعد از اتمام تحصیل ازدواج کنم و پدرم را هم برای همیشه پیش خودم بیاورم.
همیشه عادت داشتم رویایی فکر کنم نه منطقی.
پدرم همیشه میگفت: سفرهای اروپایی سفرهایی هستند که رفتنشون با خودته
و برگشتنشون با خدا، اما هیچوقت نمیدونست که من حتی به برگشتن فکر هم نمیکنم.
او با سفر موقتی من هم مخالف بود چه برسه به اینکه بخوام برای همیشه اونجا بمونم.
هیچوقت یادم نمیره روزی رو که برای رفتن به کانادا با پدرم دعوای حسابی راه انداختم
اولش با التماس و اصرار من شروع شد و آخرش با کشیده ی پدرم تموم شد.
کلی التماسش کردم که بذاره برم اما هربار فقط جواب رد جای التماسمو پُر میکرد.
تا اینکه امروز بعد از التماس همیشگی چیزی از دهنم پرید که کاش لال میشدم و نمیگفتم.
رو کردم به پدرم و گفتم: شما نمیتونی منو درک کنی شما فقط میخواید جلوی پیشرفت مَنو بگیرید،
اگر مامان زنده بود هیچوقت مَنو به دست آدم بی احساسی چون شما نمیداد.
جدایی مامان از شما و مرگش بخاطر نامردی شما بود شما یه نامرد بی احساسید.
بعد از گفتن این حرف چنان کشیده ای از پدرم خوردم که برق واقعاً از سرم پرید.
رمان یاسمین زندگی من از ستاره افشار
http://fazkhone.blog.ir/1395/10/21/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D9%84%D9%88%D8%AF-%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%DB%8C%D8%A7%D8%B3%D9%85%DB%8C%D9%86-%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%D9%85%D9%86-%D8%A7%D8%B2-%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%A7%D9%81%D8%B4%D8%A7%D8%B1-%D8%A8%D8%A7-%D9%81%D8%B1%D9%85%D8%AA-pdf-java-epub-apk
دانلود رمان یاسمین زندگی من از ستاره افشار با فرمت pdf,java,epub,apk
نام رمان : رمان یاسمین زندگی من
به قلم : ستاره افشار
حجم رمان : ۱.۶۳ مگابایت پی دی اف , ۰.۸۹ مگابایت نسخه ی اندروید , ۰.۸۳ مگابایت نسخه ی جاوا , ۸۲ کیلو بایت نسخه ی epub
خلاصه ای از داستان رمان:
فرمت رمان:pdf,apk,java,epub
جعبه دانلود گزارش خرابی
دانلود رمان با فرمت pdf
دانلود رمان با فرمت apk
دانلود رمان با فرمت java
دانلود رمان با فرمت jad
دانلود رمان با فرمت جاوا (پرنیان)
دانلود رمان با برمت epub
صفحه ی اول رمان:
همیشه عاشق سفر بودم سفر به خارج از کشور سفر به دوردستها میخواستم جذابیت کشورهای دیگه رو از نزدیک ببینم
و به قول چندتا از دوستهام آزادی داشته باشم هرچند اینجا هم از آزادی کامل برخوردار بودم و هیچ محدودیتی حس نمیکردم.
از نسیم دوستم شنیده بودم که کانادا خیلی زیباست و رویایی، تمام آرزویم این بود که من هم به کانادا سفر کنم.
اما نه مانند نسیم یک سفر موقتی نمیخواستم، بلکه میخواستم برای همیشه آنجا بمانم و ادامه تحصیل دهم.
دوست داشتم منهم با امکانات آنجا که همه از آن به خوبی یاد میکردند تحصیل کرده
و بعد از اتمام تحصیل ازدواج کنم و پدرم را هم برای همیشه پیش خودم بیاورم.
همیشه عادت داشتم رویایی فکر کنم نه منطقی.
پدرم همیشه میگفت: سفرهای اروپایی سفرهایی هستند که رفتنشون با خودته
و برگشتنشون با خدا، اما هیچوقت نمیدونست که من حتی به برگشتن فکر هم نمیکنم.
او با سفر موقتی من هم مخالف بود چه برسه به اینکه بخوام برای همیشه اونجا بمونم.
هیچوقت یادم نمیره روزی رو که برای رفتن به کانادا با پدرم دعوای حسابی راه انداختم
اولش با التماس و اصرار من شروع شد و آخرش با کشیده ی پدرم تموم شد.
کلی التماسش کردم که بذاره برم اما هربار فقط جواب رد جای التماسمو پُر میکرد.
تا اینکه امروز بعد از التماس همیشگی چیزی از دهنم پرید که کاش لال میشدم و نمیگفتم.
رو کردم به پدرم و گفتم: شما نمیتونی منو درک کنی شما فقط میخواید جلوی پیشرفت مَنو بگیرید،
اگر مامان زنده بود هیچوقت مَنو به دست آدم بی احساسی چون شما نمیداد.
جدایی مامان از شما و مرگش بخاطر نامردی شما بود شما یه نامرد بی احساسید.
بعد از گفتن این حرف چنان کشیده ای از پدرم خوردم که برق واقعاً از سرم پرید.
رمان یاسمین زندگی من از ستاره افشار
http://fazkhone.blog.ir/1395/10/21/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D9%84%D9%88%D8%AF-%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%DB%8C%D8%A7%D8%B3%D9%85%DB%8C%D9%86-%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%D9%85%D9%86-%D8%A7%D8%B2-%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%A7%D9%81%D8%B4%D8%A7%D8%B1-%D8%A8%D8%A7-%D9%81%D8%B1%D9%85%D8%AA-pdf-java-epub-apk
۶.۹k
۲۱ دی ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.