police me♕
police me♕
part ⑦
دستمو گرفت و
گفت: این غذا ها برای من زیاده بشین باهم بخوریم
گفتم: نه میرم اتاق خودم
زور دستشو بیشتر کرد
گفت: بهت گفتم بشین
نشستم یکمی خوردم
گفت: چرا نمیخوری
گفتم: من که دارم میخورم
گفت: تندتر
گفتم: خرگوش کوچولو من دندونام مثل شما تند نیستش
گفت: اقا ببره شما دندوناتون تیزه باید سرعتش بیشتر باشه
گفتم: داری ببر رو ناراحت میکنی
گفت: من کاری نکردم
گفتم:(خنده) باشه جون عمت
بعد خوردیم
گفت: عممم ساعت ۷ بیا بریم بیرون
گفتم: فکر خوبیه
رفتیم بیرون
گفتم: اینجا چیزیی نداره که ما رو جلب خودش کنه
گفت: اوهوم
گفت: چطوره بریم شنا کنیم
گفتم: الان؟
گفت: اره
گفتم: اینجا استخرش خصوصی نیست
گفت: منظورم دریاست
گفتم: چجوری
گفت: با خدمه صحبت میکنیم لباس غواصی میپوشیم میریم زیر اب
گفتم: ممکنه کوسه ها پیداشون بشه
گفت: این موقع نمیان
گفتم: پس بریم ولی چجوری باید بریم پایین؟
گفت: از بالای کشتی میپریم
گفتم: می پریم
گفت: نترس کیم من میگیرمت
گفتم: من شنا بلد نیستم
گفت: ولی من بلدم
گفتم: هی تو سرت چی میگذره
گفت: فقط تو میگذری
خنده شیطانی کردم و گفتم: مگه من رهگذرم بچه
گفت: نخیر این مدت شدی فرند خودم
بی صبرانه گونمو بوسید
رفتیم پیش خدمه لباس غواصی و لوله اکسیژن و عینک و همچیز رو گذاشتیم
رفتیم لب کشتی وایی خیلی می ترسیدم
جونگکوک دستمو کشید
گفتم: ولم نکنی خیلی میترسم
گفت: نگران نباش هیونگ من گرفتمت
بغلم کرد و خودشو پرت کرد تو اب تو طول ارتفاع که داشتیم سقوط میکردیم من دهنم جر خورد بس که جیغ زدم یهو رفتیم تو اب همینطوری داشتم میرفتم پایین هرچی دست و پا میزدم نتونستم بیام بالا هرچی دوز و برم رو نگاه کردم جونگکوک رو ندیدم یهو دستم توسط کسی کشیده شد
جونگکوک بود کشیدم بالا
رفتیم رو اب
گفتم: جونگکوک من میترسم
گفت: من گرفتمت
گفتم: اگه کوسه بیاد چی؟
گفت: خوب صبر کن الان میگم تورو ببرن بالا
گفتم: نه توهم بیا من میترسم
گفت: باشه
زد رو بیسیم روی کپسول یه تیکه در کشتی باز شد رفتیم تو سوار اسانسور شدیم رفتیم بالا
رفتم تو اتاقم لباس غواصی رو در اوردم موهام خیس بود رفتم زیر دوش شستم خودمو اب دریا کثیفه بعد اومدم بیرون لباس پوشیدم یه شلوارک رنگی رنگی با یه تاپ قرمز پوشیدم رفتم بیرون لباسا رو دادم جونگکوکم داد رفتم تو اتاقم خوابیدم و سیاهی مطلق....
part ⑦
دستمو گرفت و
گفت: این غذا ها برای من زیاده بشین باهم بخوریم
گفتم: نه میرم اتاق خودم
زور دستشو بیشتر کرد
گفت: بهت گفتم بشین
نشستم یکمی خوردم
گفت: چرا نمیخوری
گفتم: من که دارم میخورم
گفت: تندتر
گفتم: خرگوش کوچولو من دندونام مثل شما تند نیستش
گفت: اقا ببره شما دندوناتون تیزه باید سرعتش بیشتر باشه
گفتم: داری ببر رو ناراحت میکنی
گفت: من کاری نکردم
گفتم:(خنده) باشه جون عمت
بعد خوردیم
گفت: عممم ساعت ۷ بیا بریم بیرون
گفتم: فکر خوبیه
رفتیم بیرون
گفتم: اینجا چیزیی نداره که ما رو جلب خودش کنه
گفت: اوهوم
گفت: چطوره بریم شنا کنیم
گفتم: الان؟
گفت: اره
گفتم: اینجا استخرش خصوصی نیست
گفت: منظورم دریاست
گفتم: چجوری
گفت: با خدمه صحبت میکنیم لباس غواصی میپوشیم میریم زیر اب
گفتم: ممکنه کوسه ها پیداشون بشه
گفت: این موقع نمیان
گفتم: پس بریم ولی چجوری باید بریم پایین؟
گفت: از بالای کشتی میپریم
گفتم: می پریم
گفت: نترس کیم من میگیرمت
گفتم: من شنا بلد نیستم
گفت: ولی من بلدم
گفتم: هی تو سرت چی میگذره
گفت: فقط تو میگذری
خنده شیطانی کردم و گفتم: مگه من رهگذرم بچه
گفت: نخیر این مدت شدی فرند خودم
بی صبرانه گونمو بوسید
رفتیم پیش خدمه لباس غواصی و لوله اکسیژن و عینک و همچیز رو گذاشتیم
رفتیم لب کشتی وایی خیلی می ترسیدم
جونگکوک دستمو کشید
گفتم: ولم نکنی خیلی میترسم
گفت: نگران نباش هیونگ من گرفتمت
بغلم کرد و خودشو پرت کرد تو اب تو طول ارتفاع که داشتیم سقوط میکردیم من دهنم جر خورد بس که جیغ زدم یهو رفتیم تو اب همینطوری داشتم میرفتم پایین هرچی دست و پا میزدم نتونستم بیام بالا هرچی دوز و برم رو نگاه کردم جونگکوک رو ندیدم یهو دستم توسط کسی کشیده شد
جونگکوک بود کشیدم بالا
رفتیم رو اب
گفتم: جونگکوک من میترسم
گفت: من گرفتمت
گفتم: اگه کوسه بیاد چی؟
گفت: خوب صبر کن الان میگم تورو ببرن بالا
گفتم: نه توهم بیا من میترسم
گفت: باشه
زد رو بیسیم روی کپسول یه تیکه در کشتی باز شد رفتیم تو سوار اسانسور شدیم رفتیم بالا
رفتم تو اتاقم لباس غواصی رو در اوردم موهام خیس بود رفتم زیر دوش شستم خودمو اب دریا کثیفه بعد اومدم بیرون لباس پوشیدم یه شلوارک رنگی رنگی با یه تاپ قرمز پوشیدم رفتم بیرون لباسا رو دادم جونگکوکم داد رفتم تو اتاقم خوابیدم و سیاهی مطلق....
۵.۳k
۱۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.