Say please
کاپل اصلی : چانمین
کاپل فرعی : مینسونگ
P4
ویو سونگمین/
+چون نمیخوام درد بکشم...نمیخوام اینکار رو بکنم..باتو...دوست صمیمیم..لطفا..نکن
از روم بلند شد و با عصبانیت به سمت سرویس بهداشتی رفت...
راستش ناراحت شدم... عصبانیش کردم؟
+متاسفم چانی(داد)
شب 10 ویو بنگچان/
هنوز از دستش عصبانی بودم روی تخت نشستم و گوشیم رو دستم گرفتم میتونستم همین الان معامله رو بهم بزنم ولی نمیخواستم به سونگمنی آسیبی برسه مامان باباش برای مهم نبودن بلکه میخواستم اونا هم از بین برن...
+چانی..
_خفه شو..
+چان..
_گفتم خفه شو(داد)
+داشت منو نگاه میکرد که اشکی روی گونم ریخت
سریع بلند شدم و به سمت دستشویی رفتم نمیخواستم جلوش گریه کنم...ناراحتم کرده بود شاید منم عصبانیش کرده بودم؟...
+جبرانش میکنم کریستوفر بنگ
_با اون حرفی که بهش زدم خیلی ناراحت شد وقتی اشک ریخت انگار منو داشتن آتیش میزدن...(نبابا😔)
.
.
.
کاپل فرعی : مینسونگ
P4
ویو سونگمین/
+چون نمیخوام درد بکشم...نمیخوام اینکار رو بکنم..باتو...دوست صمیمیم..لطفا..نکن
از روم بلند شد و با عصبانیت به سمت سرویس بهداشتی رفت...
راستش ناراحت شدم... عصبانیش کردم؟
+متاسفم چانی(داد)
شب 10 ویو بنگچان/
هنوز از دستش عصبانی بودم روی تخت نشستم و گوشیم رو دستم گرفتم میتونستم همین الان معامله رو بهم بزنم ولی نمیخواستم به سونگمنی آسیبی برسه مامان باباش برای مهم نبودن بلکه میخواستم اونا هم از بین برن...
+چانی..
_خفه شو..
+چان..
_گفتم خفه شو(داد)
+داشت منو نگاه میکرد که اشکی روی گونم ریخت
سریع بلند شدم و به سمت دستشویی رفتم نمیخواستم جلوش گریه کنم...ناراحتم کرده بود شاید منم عصبانیش کرده بودم؟...
+جبرانش میکنم کریستوفر بنگ
_با اون حرفی که بهش زدم خیلی ناراحت شد وقتی اشک ریخت انگار منو داشتن آتیش میزدن...(نبابا😔)
.
.
.
۳۳۴
۲۶ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.