🐣 میدونید، مردم یکم تنبل شدن، باید خودت و مجبور کنی یه کا

🐣 میدونید، مردم یکم تنبل شدن، باید خودت و مجبور کنی یه کاری رو انجام بدی

🐣 من براي دوييدن بيرون رفتم، و زماني كه ميرم،صبح خيلي زوده و هربار كه ميرم نامجون هيونگ اونجاست

🐣 منم باید برم سربازی و تو زمان باقیمونده خیلی به این فکر کردم که چجوری با شما وقت بگذرونم و این افکار یکم طول کشید برای همین نتونستم بیام ببینمتون.
🐣 ولی می‌دونم که شما همیشه منتظر ما میمونید و اعضا رو تشویق میکنید 

🐣 من می خوام یک دهه 30 بسیار شاد با همه شما زندگی کنم، خیلی جدید ... من به چیزهایی از این دست خیلی فکر می کنم. این همون فصل دو هستش که نامجون هیونگ گفت.
🐣 امروز موها کوتاه کردم *میخنده*
تا اینجا بلند شده بود *به گردنش اشاره میکنه*
اما امروز کوتاهش کردم

🐣 و امروز تولد جونگکوکیه!
جونگکوکی امروز واقعا سرش شلوغه‌ها
دیروز بهش زنگ زدم
اون واقعا سرش شلوغه و امیدوارم مراقب سلامتیش باشه
از اونجایی که امروز، روز خوبیه، لطفا براش توی روز تولدش یه عالمه چیز خوب آرزو کنین

🐣 یچیزی هست که می‌خوام بهتون نشون بدم و اینجا یچیزی دارم و اینجا می‌خوام بهتون نشون بدم. خیلی آسون نبود این کار و واقعا برنامه نداشتم تو خونه بیام لایو!

🐣 آه من یه مود لایت دارم، و اها یکم خجالت زدم که وقتی تقریبا سی سالمه مود لایت داشته باشم. اما خیلی قشنگه‌

🐣 بذارید نشونتون بدم، به سقف و قسمت‌های خالی یه عالمه نگاه میکنم، اها وایستا، بذار نشونتون بدم * چراغ رو خاموش می‌کنه * نمیتونین ببینین نه؟ ببینش! قشنگ نیست؟ این خورشیده، و این * سیاره‌ها رو لیست می‌کنه*
🐣 به اینا نگاه میکنم و میخوابم، این واقعنی قشنگ نیست؟ خیلی قشنگه، تازه میتونین براش تایمر هم بذارین. خیلی واقعیه اصلا * پا روی فریم‌ می‌ذاره..؟ *

🐣 * کامنت میخونه * ماریموحالش خوبه؟
(همون تنگ ماهی که جیمین توی لایو درست کرده بود)