زندگی مخفی پارت ۹۵
(استایل جنی و جیسو)
#زندگی_مخفی
پارت ۹۵
یوجونگ:جیسو فقط مراقب تهیونگ باش
جیسو:حواسممم...
آخیش رفت پام
خدایا چرا لباسای من کشفاشون اینقدر تنگههه
راستی گفتم حواسم هست
جنی:لباسای منو تو برعکسه من صورتی تو مشکی
جیسو:من واسه امشب هم میخواستم کت و شلوار مشکی بپوشم با تاپ ولی بچه ها گفتن نه و عقده و این حرفا
جنی:خب راست میگفتن
ولی
بریم بچه ها
.............
تهیونگ:(پشت بی سیم)همه سر جاهاتون هستید ؟؟
یونا:ایتزی و دوتا کمکی توی موقعیتن
یونگی:ماهم پشت سرتیم
جین:ماهم پشت سر شما
جیسو:تهیونگ مراقب خودت باش باشه
تهیونگ:باشه
من وارد شدم
نامجون:موفق باشی
وارد ساختمون شدم
اونجا یه خرابه به تمام معنا بود
جونگکوک رو به یه صندلی بسته بودن
رفتم نزدیک تر
رنگش پریده بود
کل لباسش خونی بود
رفتم کنارش نشستم و آروم دست و پاشو باز کردم تا اینکه صدایی آشنا از پشت سرم شنیدم
آسا:میبینم که اومدی دنبال عشقت
تهیونگ:چیه دلتنگم شدی
برات متاسفم
آسا:تو بعد از کشتن مامانم ولش کردی توی جاده
تهیونگ:من اینکارو نکردم
با داد گفتم طوری که صدام اکو شد
تهیونگ:چرا نمیفهمی
بعد از اینکه ترکم کردی من من شکستم
بعد از ترک شدن توسط تو
خواهرم هم ولم کرد
من موندم و تنهایی های خودم
میدونی چقدر اذیت شدم
اگه جیسو نونا و جین هیونگ نبودن من مرده بود
آسا:کاشکی میمردی
تهیونگ:آره کاشکی
اگه میمردم
دیگه این جونگکوک نبود که بخاطر من اذیت بشه
هانول نیومده اینقدر ناراحت نمیشد
یوجونگ نیاز به برگشتن نداشت
مراسم جیسو و جین به فنا نمیرفت
جین و هانا تصادف نمیکردن
لیسا هم همینطور
همه این اتفاقات تقصیر منه
نمیدونم چرا زنده ام
ولی یه کاری برام به عنوان آخرین کار بکن
منو بکش و جونگکوک رو نجات بده
مهم نیست من نباشم
ولی اون ....
اونو نجات بده
خواهش میکنم
جونگکوک:...ت...ته...تهیونگ....د...ا...ری.....چه.....غلط.....ی...میکنی
تهیونگ:دارم نجاتت میدم پرنسم
دارم نجاتت میدم
دستمو به سمت بالا بردم
که نشونه علامت دادنم بود
بعد یونگی و جیمین و رزی و جنی و جیسو وارد شدن
جنی:آسا بس نیست
خسته نشدی
تا کی میخوای اینقدر خنگ باشی
جیسو:تو به اندازه ی کافی همرو اذیت کردی دیگه بسه
تهیونگ:جین وارد بشید
جین و هانا و هوسوک و نامجون و لیسا وارد شدن
لیسا و نامجون رفتن سمت جونگ کوک و اونو بردن بیرون
اسا:فکر کردید من تنهام
تا اینو گفت
تمام اعضای استری کیدز اومدن بیرون و ایتزی رو گروگان گرفته بودن
آی ان:چیه نکنه فکر کردید خودتون فقط بلدید سورپرایز کنید
لینو:ولی بی شوخی اعضای ایتزی خیلی خوشگلن
روشون کراش زدم
جین:بچه ها حمله
#زندگی_مخفی
پارت ۹۵
یوجونگ:جیسو فقط مراقب تهیونگ باش
جیسو:حواسممم...
آخیش رفت پام
خدایا چرا لباسای من کشفاشون اینقدر تنگههه
راستی گفتم حواسم هست
جنی:لباسای منو تو برعکسه من صورتی تو مشکی
جیسو:من واسه امشب هم میخواستم کت و شلوار مشکی بپوشم با تاپ ولی بچه ها گفتن نه و عقده و این حرفا
جنی:خب راست میگفتن
ولی
بریم بچه ها
.............
تهیونگ:(پشت بی سیم)همه سر جاهاتون هستید ؟؟
یونا:ایتزی و دوتا کمکی توی موقعیتن
یونگی:ماهم پشت سرتیم
جین:ماهم پشت سر شما
جیسو:تهیونگ مراقب خودت باش باشه
تهیونگ:باشه
من وارد شدم
نامجون:موفق باشی
وارد ساختمون شدم
اونجا یه خرابه به تمام معنا بود
جونگکوک رو به یه صندلی بسته بودن
رفتم نزدیک تر
رنگش پریده بود
کل لباسش خونی بود
رفتم کنارش نشستم و آروم دست و پاشو باز کردم تا اینکه صدایی آشنا از پشت سرم شنیدم
آسا:میبینم که اومدی دنبال عشقت
تهیونگ:چیه دلتنگم شدی
برات متاسفم
آسا:تو بعد از کشتن مامانم ولش کردی توی جاده
تهیونگ:من اینکارو نکردم
با داد گفتم طوری که صدام اکو شد
تهیونگ:چرا نمیفهمی
بعد از اینکه ترکم کردی من من شکستم
بعد از ترک شدن توسط تو
خواهرم هم ولم کرد
من موندم و تنهایی های خودم
میدونی چقدر اذیت شدم
اگه جیسو نونا و جین هیونگ نبودن من مرده بود
آسا:کاشکی میمردی
تهیونگ:آره کاشکی
اگه میمردم
دیگه این جونگکوک نبود که بخاطر من اذیت بشه
هانول نیومده اینقدر ناراحت نمیشد
یوجونگ نیاز به برگشتن نداشت
مراسم جیسو و جین به فنا نمیرفت
جین و هانا تصادف نمیکردن
لیسا هم همینطور
همه این اتفاقات تقصیر منه
نمیدونم چرا زنده ام
ولی یه کاری برام به عنوان آخرین کار بکن
منو بکش و جونگکوک رو نجات بده
مهم نیست من نباشم
ولی اون ....
اونو نجات بده
خواهش میکنم
جونگکوک:...ت...ته...تهیونگ....د...ا...ری.....چه.....غلط.....ی...میکنی
تهیونگ:دارم نجاتت میدم پرنسم
دارم نجاتت میدم
دستمو به سمت بالا بردم
که نشونه علامت دادنم بود
بعد یونگی و جیمین و رزی و جنی و جیسو وارد شدن
جنی:آسا بس نیست
خسته نشدی
تا کی میخوای اینقدر خنگ باشی
جیسو:تو به اندازه ی کافی همرو اذیت کردی دیگه بسه
تهیونگ:جین وارد بشید
جین و هانا و هوسوک و نامجون و لیسا وارد شدن
لیسا و نامجون رفتن سمت جونگ کوک و اونو بردن بیرون
اسا:فکر کردید من تنهام
تا اینو گفت
تمام اعضای استری کیدز اومدن بیرون و ایتزی رو گروگان گرفته بودن
آی ان:چیه نکنه فکر کردید خودتون فقط بلدید سورپرایز کنید
لینو:ولی بی شوخی اعضای ایتزی خیلی خوشگلن
روشون کراش زدم
جین:بچه ها حمله
۲.۴k
۱۹ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.