فیک نخ نامرئی
p¹⁰
ویو ا/ت
تو ماشین بودم و داشتم به ماموریت فکر می کردم که با ایستادن ماشین به خودم اومدم
در رو واسم باز کردن و پیاده شدم
وسایلامو برداشتم و از راننده تشکر کردم
از اینجا به بعد رو باید چن کیلومتری پیاده می رفتم
تا حدود یک ساعت راه رفتم و بلاخره به موقعیتم رسیدم
پاهام از بس راه رفته بودم درد گرفته بود
سریع بند و بساطمو پهن کردم و طبق آموزش هایی که دیده بودم استتار کردم
لپ تاپمو روشن کردم و طبق نقشه سانگ هون (همون یارو که شناسایی کرده بودن) رو زیر نظر گرفتم
به تهیونگ علامت دادم ....
(تیم سایبری +
تیم حمله یا همون گروه 1 %
تیم پشتیبانی یا همون گروه ۲ * )
+ من تو موقعیت قرار گرفتم سوژه تحت نظره هنوز تو شهره
%متوجهم چشم ازش برندار
حدود ده دقیقه ای می شد که حواسم بهش بود تا اینکه دیدم داره سوار ماشینش میشه
+ سوژه سوار ماشینش شد
......
کمی که گذشت اون رسیده بود حواسم بهش بود ....
+ جی پی اسش نشون میده داره محدوده ای خارج از اینجا میره طبق اطلاعاتی که به دست آوردم این نزدیکیا چند تا انبار متروکست که الان کسی سراغشون نمیره احتمالا مقصدش همونجاست بین این انبار ها سه تاشون ممکنه هدفش باشه موقعیتشون رو براتون می فرستم
% موقعیت رو دریافت کردیم ما به سمت انبار یک میریم
+ گروه 1 به موقعیت انبار یک رفتن شما هم دو گروه شید و به موقعیت انبار دو و سه برید
* الان حرکت می کنیم
حواسمو به جی پی اس سانگ هون داده بودم ولی ..... انگار درست نبود ..... شاید زیادی ساده بود .... نمی دونم ولی ...... ولی حس من هیچوقت اشتباه نگفته ..... امیدوارم اینبار اشتباه باشه .....
وسط افکارم بودم که یهو به ذهنم رسید ممکنه اونا رو نقشه ما سوار شده باشن ...
سریع تبلتمو در آوردم .... می دونستم پاکه و کسی هکش نکرده .... سریع دست به کار شدم و لپ تاپمو هک کردم به سرور هاش که نگاه کردم فهمیدم توسط یه فرد ناشناس هک شدم .... نمی تونستم ردشو بگیرم چون اینجوری همچی بدتر لو می رفت
همونطور که داشتم نقشه های مختلف رو تو ذهنم سبک و سنگین می کردم متوجه حضور فردی تو جنگل شدم
مثل سایه بین درختا حرکت می کرد ولی می تونستم حدس بزنم کیه ....
سانگ هون .... خودش بود .....
پس اون یارو که ردشو زدم کیه ...؟
وای وای نه اینا همشون یه نقشه کثیف بود تا بتونن اونا رو به موقعیت خودشون بکشونن نباید می زاشتم به انبار برن و تا وقتی هم که بخوان برسن اینجا و سانگ هون رو تعقیب کنن دیر می شد منم که نمی تونستم ردشو بگیرم
همه ی اینا با هم .... می دونستم یه جای کار می لنگه .... فکر کن دختر فکر کن .....
عااااا یه تصمیمی گرفتم که پارتارو شرطی کنم 😁
شرط پارت بعد : ۷ لایک ۱۳ تا کامنت و ۲ تا فالو :)
ویو ا/ت
تو ماشین بودم و داشتم به ماموریت فکر می کردم که با ایستادن ماشین به خودم اومدم
در رو واسم باز کردن و پیاده شدم
وسایلامو برداشتم و از راننده تشکر کردم
از اینجا به بعد رو باید چن کیلومتری پیاده می رفتم
تا حدود یک ساعت راه رفتم و بلاخره به موقعیتم رسیدم
پاهام از بس راه رفته بودم درد گرفته بود
سریع بند و بساطمو پهن کردم و طبق آموزش هایی که دیده بودم استتار کردم
لپ تاپمو روشن کردم و طبق نقشه سانگ هون (همون یارو که شناسایی کرده بودن) رو زیر نظر گرفتم
به تهیونگ علامت دادم ....
(تیم سایبری +
تیم حمله یا همون گروه 1 %
تیم پشتیبانی یا همون گروه ۲ * )
+ من تو موقعیت قرار گرفتم سوژه تحت نظره هنوز تو شهره
%متوجهم چشم ازش برندار
حدود ده دقیقه ای می شد که حواسم بهش بود تا اینکه دیدم داره سوار ماشینش میشه
+ سوژه سوار ماشینش شد
......
کمی که گذشت اون رسیده بود حواسم بهش بود ....
+ جی پی اسش نشون میده داره محدوده ای خارج از اینجا میره طبق اطلاعاتی که به دست آوردم این نزدیکیا چند تا انبار متروکست که الان کسی سراغشون نمیره احتمالا مقصدش همونجاست بین این انبار ها سه تاشون ممکنه هدفش باشه موقعیتشون رو براتون می فرستم
% موقعیت رو دریافت کردیم ما به سمت انبار یک میریم
+ گروه 1 به موقعیت انبار یک رفتن شما هم دو گروه شید و به موقعیت انبار دو و سه برید
* الان حرکت می کنیم
حواسمو به جی پی اس سانگ هون داده بودم ولی ..... انگار درست نبود ..... شاید زیادی ساده بود .... نمی دونم ولی ...... ولی حس من هیچوقت اشتباه نگفته ..... امیدوارم اینبار اشتباه باشه .....
وسط افکارم بودم که یهو به ذهنم رسید ممکنه اونا رو نقشه ما سوار شده باشن ...
سریع تبلتمو در آوردم .... می دونستم پاکه و کسی هکش نکرده .... سریع دست به کار شدم و لپ تاپمو هک کردم به سرور هاش که نگاه کردم فهمیدم توسط یه فرد ناشناس هک شدم .... نمی تونستم ردشو بگیرم چون اینجوری همچی بدتر لو می رفت
همونطور که داشتم نقشه های مختلف رو تو ذهنم سبک و سنگین می کردم متوجه حضور فردی تو جنگل شدم
مثل سایه بین درختا حرکت می کرد ولی می تونستم حدس بزنم کیه ....
سانگ هون .... خودش بود .....
پس اون یارو که ردشو زدم کیه ...؟
وای وای نه اینا همشون یه نقشه کثیف بود تا بتونن اونا رو به موقعیت خودشون بکشونن نباید می زاشتم به انبار برن و تا وقتی هم که بخوان برسن اینجا و سانگ هون رو تعقیب کنن دیر می شد منم که نمی تونستم ردشو بگیرم
همه ی اینا با هم .... می دونستم یه جای کار می لنگه .... فکر کن دختر فکر کن .....
عااااا یه تصمیمی گرفتم که پارتارو شرطی کنم 😁
شرط پارت بعد : ۷ لایک ۱۳ تا کامنت و ۲ تا فالو :)
۴.۶k
۱۰ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.