فیک جونگکوک ارباب سختگیر

پارت:13
ویو ات:
تازه رفته بودم تو اتاقم که بخوابم که یهو در باز شد
-ارباب اینجا چیکار میکنید
+میخام بهت نشون بدم که مال منی (با حالت مستی )
-چ
-خواستم حرف بزنم ک یهو شروع کرد ب بوسیدنم منو خوابوند روی تخت و روم خمیه زد و شروع کرد ب مارک کردن گردنم که گفتم:
-ولم کن من هنوز دخترم ولم کن
+او پس بهتر یکیو پیدا کردم ک دیگه کاملا مال خودمه
و به کارش ادامه داد..
ویو فردا:
-از خواب بیدار شدم ک همه ی چیزا یادم اومد نشتم و گریع کردم
ویو جونگکوک:
+صبح با گریه ی یکی بیدار شدم
+اینجا کجاست؟
+من چرا لختم
-چون بهم تجا*وز کردی
+چی
-تو دختر بودنمو ازم گرفتی(با گریع ی شدید)
+هیششش اروم باش
ویو جونگکوک:
+اروم بلند شدم و رفتم سمتش که بغلش کنم ک پسم زد خودمو نزدیک ترش کردم و بغلش کردم
+ببخشید واقعا معذرت میخام دیشب مست بودم
+از خودم جداش کردم و بهش نگاه کردم و گفتم:
+هرچی بگی برات انجام میدم فقط گریه نکن (چیه عاشقش شدی🗿🤙🏽)
-فقط ی چیزی ازت میخام
+هرچی بگی قبوله
-باید بزاری برم
-لطفا اگ زره ای دوسم داری بزار برم
+باشه ولی قول بده مراقب خودت باشی
ات ک تعجب کرده بود بلند شد که بره که جونگکوک گفت:
+فقط ی چیزی
-چی
+بزار برای بار اخر ببوسمت
-چیزه باش
جونگکوک نزدیک ات شد و اونو بوسید و بعدش ات رفت سمت در و رفت بیرون و دویید تا جایی ک دیگه نمیدونستم کجام که یهو.......
شرط پارت بعد
لایک:۳۰
کامنت:۲۰
تا زمانی ک شرط کامل نشده نمیزارم🥸 کامنت تکراری هم نزارین👍🏽