don't let me go (اجازه نده برم)
#p2
+خب دیگه بانو چوی بریم دیگه دیر شد
از اتاقم خارج شدیم و شروع کردیم قدم زدن
به سمت عمارت پدرم
همینجوری که قدم میزدم برگشتم سمت بانو چوی و گفتم:
+بانو چوی اگه واقعا برای خواستگاری باشه من چه غلطی کنم
:کاری نمیکنید بانوی من ازدواج میکنید و یه وارث برای
سلطنت بعد خودتون میارید
+بانو چوی من جدیم مسخره نکن
:بانوی من فداتون شم منم جدی گفتم
+بخدا اگه اینجوری باشه فرار میکنم اینجا نمیمونم
:وای بانوی من خواهش میکنم الان یکی میشنوه بدبخت میشیم
+وای بانو چوی الان کسی اینجانیست تو کسی رو میبینی
:بانوی من؛من این ندیمه ها و خواجه هارو میشناسم....
منتظر فرست هست تا شایعه درست کنن
+بسه دیگه بریم ببینیم ببینیم پدر گرامی...
براچی مارو احضار احضار کرده
تا پام گذاشتم داخل محوطه باغ عمارت پدرم با محافظش شاخ تو شاخ شدم
(وای بانوی من ببخشید حواسم نبود
+خواهش میکنم اشکال نداره
(من رو پدرتون فرستاد دنبالتون که دیگه خودتون اومدین....
ایشون منتظرتون هست
+وای بانو چوی بدو بریم فک کنم زیاد معطل کردیم
پشت در ایستاده بودیم که
خواجه اعظم اومدن من رو اعلام کرد
که پدرم با صدای نسبتا خونسردی گفت
=بزارید بیاد داخل
ندیمه ها در رو باز کردن و من یه نفس عمیق کشیدم
و وارد اتاق شدم و یه پدرم ادای احترام کردم
+سلام
=سلام دخترم منتظرت بودم......دیر کردی
+متاسفم تا بخوام اماده بشم یکم طول کشید
=بشین دخترم چرا ایستادی
تا روی صندلی نشستم قوری چای رو بلند کرد و برای خودش و خودم ریخت از چای نوشیدم و گفتم
+پدر جان مطمئنا من رو برای صرف چای صبح به این زودی دعوت نکردید
=بله درسته
+میتونم بپرسم موضوع چیه؟
=راستش.........
#bts #fick #kpop #idol
#بنگتن #شوگا #یونگی #اگوست_دی
#کره #بی_تی_اس #ارمی #بی_تی_اس #بی_تی_اس_و_ارمی_برای_همیشه_با_همن #کره_جنوبی #جانگکوک #جیمین #تهیونگ #هوسوک #نامجون #جین #شوگا #کیم_نامجون #کیم_سوکجین #مین_یونگی #جانگ_هوسوک #پارک_جیمین #کیم_تهیونگ #جئون_جانگکوک
+خب دیگه بانو چوی بریم دیگه دیر شد
از اتاقم خارج شدیم و شروع کردیم قدم زدن
به سمت عمارت پدرم
همینجوری که قدم میزدم برگشتم سمت بانو چوی و گفتم:
+بانو چوی اگه واقعا برای خواستگاری باشه من چه غلطی کنم
:کاری نمیکنید بانوی من ازدواج میکنید و یه وارث برای
سلطنت بعد خودتون میارید
+بانو چوی من جدیم مسخره نکن
:بانوی من فداتون شم منم جدی گفتم
+بخدا اگه اینجوری باشه فرار میکنم اینجا نمیمونم
:وای بانوی من خواهش میکنم الان یکی میشنوه بدبخت میشیم
+وای بانو چوی الان کسی اینجانیست تو کسی رو میبینی
:بانوی من؛من این ندیمه ها و خواجه هارو میشناسم....
منتظر فرست هست تا شایعه درست کنن
+بسه دیگه بریم ببینیم ببینیم پدر گرامی...
براچی مارو احضار احضار کرده
تا پام گذاشتم داخل محوطه باغ عمارت پدرم با محافظش شاخ تو شاخ شدم
(وای بانوی من ببخشید حواسم نبود
+خواهش میکنم اشکال نداره
(من رو پدرتون فرستاد دنبالتون که دیگه خودتون اومدین....
ایشون منتظرتون هست
+وای بانو چوی بدو بریم فک کنم زیاد معطل کردیم
پشت در ایستاده بودیم که
خواجه اعظم اومدن من رو اعلام کرد
که پدرم با صدای نسبتا خونسردی گفت
=بزارید بیاد داخل
ندیمه ها در رو باز کردن و من یه نفس عمیق کشیدم
و وارد اتاق شدم و یه پدرم ادای احترام کردم
+سلام
=سلام دخترم منتظرت بودم......دیر کردی
+متاسفم تا بخوام اماده بشم یکم طول کشید
=بشین دخترم چرا ایستادی
تا روی صندلی نشستم قوری چای رو بلند کرد و برای خودش و خودم ریخت از چای نوشیدم و گفتم
+پدر جان مطمئنا من رو برای صرف چای صبح به این زودی دعوت نکردید
=بله درسته
+میتونم بپرسم موضوع چیه؟
=راستش.........
#bts #fick #kpop #idol
#بنگتن #شوگا #یونگی #اگوست_دی
#کره #بی_تی_اس #ارمی #بی_تی_اس #بی_تی_اس_و_ارمی_برای_همیشه_با_همن #کره_جنوبی #جانگکوک #جیمین #تهیونگ #هوسوک #نامجون #جین #شوگا #کیم_نامجون #کیم_سوکجین #مین_یونگی #جانگ_هوسوک #پارک_جیمین #کیم_تهیونگ #جئون_جانگکوک
۱۷.۵k
۲۲ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.