رمان :)استاد مغرور من:)پارت دوم
رمان :)استاد مغرور من:)پارت دوم
نیکا:وایسا منم بیام
از زبون ارسلان
ارسلان:یعنی فراموشم کرده اره ارسلان فراموشت کرده دختره ی بدبختو چه جوری ول کردی
فلش بک به ۲ سال پیش
دیانا:ارسلان تروخدا نرو
ارسلان :از یکی دیگه خوشم اومده بفهم*داد*
دیانا:باشه خیلی اشغالی گمشو
رفتم برای همیشه و دیگه ندیدمش
فلش بک به زمان حال
ارسلان:من دوباره میخوامش و به دستش میارم
از زبون دیانا
دیانا:داشت قلبم از دهنم در میومد
نیکا:واستااااااا
دیانا:چیه نیکا
نیکا:چرا رفتی بدونه من
دیانا:ببخشید
ارسلان:خانم رحیمی
دیانا:جا....بله استاد
ارسلان :بیا دفترم
دیانا:باشه
دنبالش رفتم توی دفترم
ادامه دارد......
لب صاحل پنج صبح:)
همایت دوزتان🦋🤍
نیکا:وایسا منم بیام
از زبون ارسلان
ارسلان:یعنی فراموشم کرده اره ارسلان فراموشت کرده دختره ی بدبختو چه جوری ول کردی
فلش بک به ۲ سال پیش
دیانا:ارسلان تروخدا نرو
ارسلان :از یکی دیگه خوشم اومده بفهم*داد*
دیانا:باشه خیلی اشغالی گمشو
رفتم برای همیشه و دیگه ندیدمش
فلش بک به زمان حال
ارسلان:من دوباره میخوامش و به دستش میارم
از زبون دیانا
دیانا:داشت قلبم از دهنم در میومد
نیکا:واستااااااا
دیانا:چیه نیکا
نیکا:چرا رفتی بدونه من
دیانا:ببخشید
ارسلان:خانم رحیمی
دیانا:جا....بله استاد
ارسلان :بیا دفترم
دیانا:باشه
دنبالش رفتم توی دفترم
ادامه دارد......
لب صاحل پنج صبح:)
همایت دوزتان🦋🤍
۳.۵k
۰۹ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.