کراش مدرسه ایم (part 1)
ویو ا.ت
روز اول مدرسه است.وارد کلاس که شدم و رو صندلیم نشستم.ی پسر جلوم نشسته بود که خیلی ساکت بود.ولی خیلی خوشتیپ و جذاب بود
ا.ت:هی جسیکا!این پسره کیه؟🧐
جسیکا:این پسره سونگهونه.تو همه چی خیلی با استعداده
ا.ت:ام خب بین خودمون بمونه.هیچی نشده روش کراش زدم😩
(معلم وارد کلاس شد و 1 ساعت بعد درس دادنش زنگ تفریح شد)
سونگهون منو دید بهم نزدیک تر شد*
سونگهون:هی دختر.تو خیلی خوشتیپی
ا.ت:عععععممممم....چ...چرا اسـ....اسم خودتو رو.....مممممنننن میذاری؟؟؟😅تو هم خیلی خوشتیپی
سونگهون:ولی تو یچیز دیگه ای.....بیا رو صندلی بشینیم
دست و پامو گم کردم* الان میفهمه خجالتیم
سونگهون:وعو اینجا خیلی ویوش باحاله😫
ا.ت:......آ.....آ....آره
سونگهون:تو خجالتی ای؟
ا.ت:نـ....نـه کیـ کی گفته🫠
زنگ رو زدن*
مدیر:زنگ تمومه برگردید کلاساتون
سونگهون دستمو گرفت*
ا.ت:😳😳😳😳واتدفا...........
سونگهون:بیا برگردیم کلاس
ا.ت:خیله خب.......
وارد کلاس شدیم*
جسیکا:میبینم که با پسره تشریف اوردی🤣
ا.ت:خفه شو.....خودش دستمو گرفت😐
جسیکا:منم باور کردم😂
ا.ت:مسخرم نکن..راست میگم
معلم وارد کلاس شد*
پس از 6 ساعت بالاخره وقت رفتن بود.
ویو جسیکا*
یومی؟
یومی:بله؟؟؟
جسیکا:خب این پسره سونگهون رو میبینی؟
یومی:اره چطور؟
جسی:دوستمون روش کراشه😂😂😂
یومی:برگـ.......چیز.........چه جالب🥹
ادامه پارت بعد🗿
روز اول مدرسه است.وارد کلاس که شدم و رو صندلیم نشستم.ی پسر جلوم نشسته بود که خیلی ساکت بود.ولی خیلی خوشتیپ و جذاب بود
ا.ت:هی جسیکا!این پسره کیه؟🧐
جسیکا:این پسره سونگهونه.تو همه چی خیلی با استعداده
ا.ت:ام خب بین خودمون بمونه.هیچی نشده روش کراش زدم😩
(معلم وارد کلاس شد و 1 ساعت بعد درس دادنش زنگ تفریح شد)
سونگهون منو دید بهم نزدیک تر شد*
سونگهون:هی دختر.تو خیلی خوشتیپی
ا.ت:عععععممممم....چ...چرا اسـ....اسم خودتو رو.....مممممنننن میذاری؟؟؟😅تو هم خیلی خوشتیپی
سونگهون:ولی تو یچیز دیگه ای.....بیا رو صندلی بشینیم
دست و پامو گم کردم* الان میفهمه خجالتیم
سونگهون:وعو اینجا خیلی ویوش باحاله😫
ا.ت:......آ.....آ....آره
سونگهون:تو خجالتی ای؟
ا.ت:نـ....نـه کیـ کی گفته🫠
زنگ رو زدن*
مدیر:زنگ تمومه برگردید کلاساتون
سونگهون دستمو گرفت*
ا.ت:😳😳😳😳واتدفا...........
سونگهون:بیا برگردیم کلاس
ا.ت:خیله خب.......
وارد کلاس شدیم*
جسیکا:میبینم که با پسره تشریف اوردی🤣
ا.ت:خفه شو.....خودش دستمو گرفت😐
جسیکا:منم باور کردم😂
ا.ت:مسخرم نکن..راست میگم
معلم وارد کلاس شد*
پس از 6 ساعت بالاخره وقت رفتن بود.
ویو جسیکا*
یومی؟
یومی:بله؟؟؟
جسیکا:خب این پسره سونگهون رو میبینی؟
یومی:اره چطور؟
جسی:دوستمون روش کراشه😂😂😂
یومی:برگـ.......چیز.........چه جالب🥹
ادامه پارت بعد🗿
۱.۸k
۱۸ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.