استاد من یک مافیاست part ³
نامجون : پارک یونگ
یونگ : حاضر
استاد داشت حضور و غیاب میکرد منم منتظر بودم اسمم رو صدا کنه
نامجون : لیسا جایان لو هو
لیسا : حاضر
نامجون : ایساک لیون جو
ایساک : حاضر
نامجون : خب همه حواسا به من من میخوام امروز کلا داخل کتاب خونه باشید بعد 3 تا کتاب انتخاب کنیم کامل بخونید بعد از خوندن من از داخل اون 3 کتاب 1 کتاب رو انتخاب میکنم و از شما میخوام خلاصه ی اون داستان رو دو روز دیگه به من بگین
بعد از حرف استاد همه بلند شدیم رفتیم سمت کتاب خونه
ایساک : چه کتابایی انتخاب کردی
لیسا : مافیای خشن،کشتار در هاوایی، جاسوسی
ایساک: خوبه
ویوی نامجون
چون بچه ها نبودن از فرصت استفاده کردم و زنگ زدم اقای هیون
نامجون : الو اقای هیون
هیون : سلام ریئس نامجون
نامجون : چیشد اوکی کردیش
هیون : بله رئیس
نامجون : پس امشب بیارشون
هیون : چشم حتما
راوی
مدرسه که تمام شد همه به خونه رفتند
ویوی لیسا
لیسا : سلام بابا
ب ب لیسا : سلام دخترم برو خواهراتو صدا کن بیان پایین میخوام بهتون یه چیزی بگم
سریع رفتم و خواهرامو صدا کردم یعنی بابا میخواست چی بگه
پارت چهارم رو فردا یا پس فردا میزارم
یونگ : حاضر
استاد داشت حضور و غیاب میکرد منم منتظر بودم اسمم رو صدا کنه
نامجون : لیسا جایان لو هو
لیسا : حاضر
نامجون : ایساک لیون جو
ایساک : حاضر
نامجون : خب همه حواسا به من من میخوام امروز کلا داخل کتاب خونه باشید بعد 3 تا کتاب انتخاب کنیم کامل بخونید بعد از خوندن من از داخل اون 3 کتاب 1 کتاب رو انتخاب میکنم و از شما میخوام خلاصه ی اون داستان رو دو روز دیگه به من بگین
بعد از حرف استاد همه بلند شدیم رفتیم سمت کتاب خونه
ایساک : چه کتابایی انتخاب کردی
لیسا : مافیای خشن،کشتار در هاوایی، جاسوسی
ایساک: خوبه
ویوی نامجون
چون بچه ها نبودن از فرصت استفاده کردم و زنگ زدم اقای هیون
نامجون : الو اقای هیون
هیون : سلام ریئس نامجون
نامجون : چیشد اوکی کردیش
هیون : بله رئیس
نامجون : پس امشب بیارشون
هیون : چشم حتما
راوی
مدرسه که تمام شد همه به خونه رفتند
ویوی لیسا
لیسا : سلام بابا
ب ب لیسا : سلام دخترم برو خواهراتو صدا کن بیان پایین میخوام بهتون یه چیزی بگم
سریع رفتم و خواهرامو صدا کردم یعنی بابا میخواست چی بگه
پارت چهارم رو فردا یا پس فردا میزارم
۲.۶k
۰۸ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.