🐈⬛🩶بدبختی از منوشروع شد🩶🐈⬛
پارت 4
$یعنی کی تون میشه
+اههه بسه دیگه برو بشین
استاد:سلام بچه ها صب بخیر
همه:سلام استاد /اقا
استاد:امروز میخوام یه امتحان بگیرم بینم اماده این واسه ازمون اصلی
مینو:ایول من خوندم
دوست مینو:نهههه من نخوندم
من که کلا همیشه ی خدا در حال خوندن بودم ولی اون پسر خر خونه اههه
استاد:یونگی بیا برگه ها رو پخش کن
یونگی :چشم
همون پسره بلند شدو رفت برگه ها رو پخش کرد وقتی به من رسید یه چشمک زدو برگرو بهم داد
پرش به بعد امتحان
رفتیم برگه اا رو تحویل دادیمو زنگ خورد داشتم میرفتم خونه که یاد مامان بابام افتادم یه لحظه وایسادم میخواستم به راحم ادامه بدم که یکی صدام زد برگشتم دیدم شوگا
+بله
-میخوام باهات بیام خونتون
+چی برا چی خونه ی ما -
- هان سجون بهم گفته که مامان بابات رابطه یخوبی باهات ندارن میخوام بیام یه امروزو خوش حال باشی
سرمو گرفتم پایین خجالت کشیدم ایدل محبوبم میدونه چه زندگی دارم
+ ام خوب باشه ممنونم
دستمو گرفتو رفتیم خونه
$یعنی کی تون میشه
+اههه بسه دیگه برو بشین
استاد:سلام بچه ها صب بخیر
همه:سلام استاد /اقا
استاد:امروز میخوام یه امتحان بگیرم بینم اماده این واسه ازمون اصلی
مینو:ایول من خوندم
دوست مینو:نهههه من نخوندم
من که کلا همیشه ی خدا در حال خوندن بودم ولی اون پسر خر خونه اههه
استاد:یونگی بیا برگه ها رو پخش کن
یونگی :چشم
همون پسره بلند شدو رفت برگه ها رو پخش کرد وقتی به من رسید یه چشمک زدو برگرو بهم داد
پرش به بعد امتحان
رفتیم برگه اا رو تحویل دادیمو زنگ خورد داشتم میرفتم خونه که یاد مامان بابام افتادم یه لحظه وایسادم میخواستم به راحم ادامه بدم که یکی صدام زد برگشتم دیدم شوگا
+بله
-میخوام باهات بیام خونتون
+چی برا چی خونه ی ما -
- هان سجون بهم گفته که مامان بابات رابطه یخوبی باهات ندارن میخوام بیام یه امروزو خوش حال باشی
سرمو گرفتم پایین خجالت کشیدم ایدل محبوبم میدونه چه زندگی دارم
+ ام خوب باشه ممنونم
دستمو گرفتو رفتیم خونه
۳.۰k
۰۴ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.