(پارت سیزدهم)
(پارت سیزدهم)
ات: ددی میخای چیکارم کنی
کوک(خنده شیطانی) هه احمق کوچولو واقعا تا الان نفهمیدی
ات: و... ولی تو گفتی دیگه ازت نترسم و تو بهم اسیب نمیزنی
کوک: خفه شو جنده امشب کاری میکنم پرده دومت بگا بره (داد عصبی بم)
ات:(گریه شدید)
(کوک نزدیک ات شد و لیوان مشرون رو داد بهش)
ات: ولی شما گفته بودید اجازه ندارم مشروبات بخورم
کوک: فقط بخور جنده این چند شب و روز من رئیستم و تو برده ی من حتی اگه بخام میتونم سیگارمو رو پوصیت خاموش کنم
ات:(همچنان مظلومانه به کوک نگاه میکردو گریه میکرد)
(کوک مشروب رو ریخت داخل لیوان ات و خودش و)
کوک: بخور
(ات با تردید به کوک نگاه میکنه و یکم از مشروب رو میخوره)
ات:(اوق زد) بابابیی چرا اینقدر تلخه
کوک: خفه شو بخورش جنده
(لیوان رو از ات گرفت و بزور به خورد ات داد و مشروب از لب و گردن و بدن ات پایین میریخت یه قطره از مشروب رفت لای سینه های ات)
ات: ایی بابایی سر... سرم گیج میره( اروم افتاد رو تخت
ویو کوک
احح فاک گوشه لبش خونیه مشروب از بدنش میچکه دلم میخاد مشروب رو بریزم رو کمرش و وقتی رسید به کونش و داشت میریخت بخورمش اح اگه اینکارو کنم از خجالت از زیر پتو در نمیاد خیلی خوبه که اون فقط مال منه
کوک: لباساتو درار
(ات بدون حرفی لباساشو در اورد و گریه میکرد)
ات: کوک اگه پرده ی دومم رو بزنی از حال میرم خیلی میسوزه دیکت خب.. خب خیلی داغه یه حسی داره میسوزه و درد داره
(شرایط برای پارت بعدی65تا لایک)
(وای این پارتتتت)
(توروخدا گزارش نکنید بگید خودم پاک میکنم)
ات: ددی میخای چیکارم کنی
کوک(خنده شیطانی) هه احمق کوچولو واقعا تا الان نفهمیدی
ات: و... ولی تو گفتی دیگه ازت نترسم و تو بهم اسیب نمیزنی
کوک: خفه شو جنده امشب کاری میکنم پرده دومت بگا بره (داد عصبی بم)
ات:(گریه شدید)
(کوک نزدیک ات شد و لیوان مشرون رو داد بهش)
ات: ولی شما گفته بودید اجازه ندارم مشروبات بخورم
کوک: فقط بخور جنده این چند شب و روز من رئیستم و تو برده ی من حتی اگه بخام میتونم سیگارمو رو پوصیت خاموش کنم
ات:(همچنان مظلومانه به کوک نگاه میکردو گریه میکرد)
(کوک مشروب رو ریخت داخل لیوان ات و خودش و)
کوک: بخور
(ات با تردید به کوک نگاه میکنه و یکم از مشروب رو میخوره)
ات:(اوق زد) بابابیی چرا اینقدر تلخه
کوک: خفه شو بخورش جنده
(لیوان رو از ات گرفت و بزور به خورد ات داد و مشروب از لب و گردن و بدن ات پایین میریخت یه قطره از مشروب رفت لای سینه های ات)
ات: ایی بابایی سر... سرم گیج میره( اروم افتاد رو تخت
ویو کوک
احح فاک گوشه لبش خونیه مشروب از بدنش میچکه دلم میخاد مشروب رو بریزم رو کمرش و وقتی رسید به کونش و داشت میریخت بخورمش اح اگه اینکارو کنم از خجالت از زیر پتو در نمیاد خیلی خوبه که اون فقط مال منه
کوک: لباساتو درار
(ات بدون حرفی لباساشو در اورد و گریه میکرد)
ات: کوک اگه پرده ی دومم رو بزنی از حال میرم خیلی میسوزه دیکت خب.. خب خیلی داغه یه حسی داره میسوزه و درد داره
(شرایط برای پارت بعدی65تا لایک)
(وای این پارتتتت)
(توروخدا گزارش نکنید بگید خودم پاک میکنم)
۱۶.۹k
۱۴ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.