چای...👌❤🍀
نــم باران نشسته روی #شعـــرم ، دفترم یعنی
نمی بینم تورا ، ابری ست در #چشم ترم یعنی
سرم #داغ است ، یک کوره تب ام ، انگار خورشیدم
فقط یک ریــز می گـــــردد #جهــــان دور سرم یعنـــی
تو را از من #جدا کردند و پشت میله ها ماندم
تمام هستیم #نابـــود شد ، بال و پــــرم یعنی
نشستم #صبح و ظهر و عصر در فکرت فرو رفتم
#اذان گفتند و من کاری نکردم ، کافرم یعنی؟؟؟
تن تـــو #موطن من بوده پس در سینه پنهان کن
پس از من آنچه می ماند بجا ، #خاکسترم یعنی
نشستم چای خوردم ، شعر گفتم ، #شاملو خواندم
اگـــر منظورت اینها بود ... #خوبـــم ... #بهتـــرم یعنی...📷📸
#عشقولوژی
نمی بینم تورا ، ابری ست در #چشم ترم یعنی
سرم #داغ است ، یک کوره تب ام ، انگار خورشیدم
فقط یک ریــز می گـــــردد #جهــــان دور سرم یعنـــی
تو را از من #جدا کردند و پشت میله ها ماندم
تمام هستیم #نابـــود شد ، بال و پــــرم یعنی
نشستم #صبح و ظهر و عصر در فکرت فرو رفتم
#اذان گفتند و من کاری نکردم ، کافرم یعنی؟؟؟
تن تـــو #موطن من بوده پس در سینه پنهان کن
پس از من آنچه می ماند بجا ، #خاکسترم یعنی
نشستم چای خوردم ، شعر گفتم ، #شاملو خواندم
اگـــر منظورت اینها بود ... #خوبـــم ... #بهتـــرم یعنی...📷📸
#عشقولوژی
۸.۰k
۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۲