دبیرستان پر دردسر۶

۶


ویو جیمین

باورم نمیشه که ات رو دیدم خیلی دلم براش تنگ شده بود برگشتم و رو به ات گفتم:ات باید حتما باهم یه بیرون بریم!
ات هم گفت:اره.بنظرم بریم باره بابای من
جیمین:مگه بابات بار داره؟
ات:بله اون باری که دیشب اونجا بودی بارِ بابای منه.
جیمین:اوکی بعد مدرسه بریم باهم بیرون بتابیم بعد بریم بار،راستی هنوز تتوی دوستی مون رو داری؟
ات:اره بابا مگه میشه نداشه باشم.بعد بهش نشون دادم




ویو ادمین

تتوی ات روی مچ دستشه

تتوی جیمین هم همینطور



ویو جیمین

ات خیلی باحال تر شده بود تازه تتو های دیگه ای هم داشت و پرسینگش هم خیلی باحال بود
گفتم:ات تتو های دیگه ای هم زدی؟
ات:اره یکی رو شکمم،۲تا هم رو ترقوه هام،یکی هم روی رون پام و یکی هم وسط سینم و…
جیمین:اووو..چه باحال میشه ببینم؟
ات:جیمین الان وسطِ دبیرستانیم رفتیم بیرون بهت نشون میدم
جیمین:اوکی پس من میرم سرِ کلاسم بای.
ات:بای




ویو کوک

وقتی ات گفت وسط سینم هم تتو دارم گفتم کاشکی بشه ببینمش



ویو ات



خلاصه که کلاس ها تموم شد و منو جیمین و لونا داشتیم باهم میرفتیم بیرون که کوک گفت منم میام جیمین گفت باشه



۱:عکس تتوی ست
۲:تتوی شکم
۳:تتوی ترقوه
۴:تتوی رون پا
۵:تتوی وسط سینه
۶:تتوی روی انگشت
۷:تتوی روی مچ و پشت گوش
۸:پرسینگ های ات(فقط بچه ها توجه کنید جیمین پرسینگه شکم اتو ندیده)
۹:خودتون ببینید

ببخشید بچه ها دیر گذاشتم مادر بزرگم بیمارستانه نتونستم زودتر بزارم😢

شرط ها


لایک:۱۹
کامنت:۱۹

بای❤️