خب داستان قلب مشکی
خب داستان قلب مشکی
خب تو اسمت ا/ت هست ٢٣ سالته و دختری هستی که تو فروشگاه کار میکنه
و جونگ کوک اون پسر 26 ساله بود که تو و اون تو یه مدرسه بودین جونگ کوک پسر خیلی پولداری بود
بریم اصل داستاننننن
یه روز تو خونه بودی که گوشین زنگ مدیر فروشگاه بود گفت ا/ت من امشب نمیتونم بیام فروشگاه و تو باید به جأم بیای تو هن قبول کردی شب شد ساعت کم کم شد ٨ لباسشو پوشيده رفتی فروشگاه دیدی مدیر سر صندلی نشسته رفتی پیشش سلام کردی اونم سلام کرد
گفت ا/ت اومدی تو هم گفتی بله مدیر رفت و تو حوصلت سر رفته مغازه رو دؤر زدی
که یه مشتری اومد
مشتری رو دیدی که کردی اون....
خب تو اسمت ا/ت هست ٢٣ سالته و دختری هستی که تو فروشگاه کار میکنه
و جونگ کوک اون پسر 26 ساله بود که تو و اون تو یه مدرسه بودین جونگ کوک پسر خیلی پولداری بود
بریم اصل داستاننننن
یه روز تو خونه بودی که گوشین زنگ مدیر فروشگاه بود گفت ا/ت من امشب نمیتونم بیام فروشگاه و تو باید به جأم بیای تو هن قبول کردی شب شد ساعت کم کم شد ٨ لباسشو پوشيده رفتی فروشگاه دیدی مدیر سر صندلی نشسته رفتی پیشش سلام کردی اونم سلام کرد
گفت ا/ت اومدی تو هم گفتی بله مدیر رفت و تو حوصلت سر رفته مغازه رو دؤر زدی
که یه مشتری اومد
مشتری رو دیدی که کردی اون....
۹۰.۰k
۲۲ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.