پارت ٢
انقد گریه کردییی مردییی ددیگهههه جیمین اوند گفت دختره چراااا خفه نمیشی بعد حالش دادی اون تورو برد تو یه اتاق بهت گفت بفهم داری بهم چی میگیری فهمیدی دختر بهش گفتی وؤ یه هرزه هستییی جیمین گفت اسم خودتو رد من نزاررر فهمیدییی هاااا تو بهش گفتی دختر بار هرزه بعد دهنتو گرفتو تورو با زنجیر به میله تخت بستو رفتتتتتتت
تو داشتي غش میکرددی
نویسنده :غش خنده نعا غش گریه خخخخخ
بعد از چند ساعت خدمت کار اومد برات غذا اورد گذاشت و رفت تو نخوردی جیمین اومد گفت چرا کوفت نکردی گفتی ننیخاممم اشغاللل نمیخورممم عوضی غذا رو گرفت رید روت گفت درد بخور و رفتتت
ادامه دارد...
تو داشتي غش میکرددی
نویسنده :غش خنده نعا غش گریه خخخخخ
بعد از چند ساعت خدمت کار اومد برات غذا اورد گذاشت و رفت تو نخوردی جیمین اومد گفت چرا کوفت نکردی گفتی ننیخاممم اشغاللل نمیخورممم عوضی غذا رو گرفت رید روت گفت درد بخور و رفتتت
ادامه دارد...
۱۵.۵k
۲۴ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.