تکپارتی کوک
تکپارتی کوک
ات ویو
من اتم و حالا یه چنسالیه زن کوک شدم کوکم نشناسی باید بری تو دشویی عر بزنی(وقتی ادمین گشاده😌)خب ما مافیا عستیم همین دیه معرفی تموم شد
کوک برا به ماموریتی رفت بوسان و منو نبرددددددد بیشور کفت به اتفاقی برام میوفته مگه من بچممم اخههعهه
عههههه حوصلم سررفته دارم با خودم خرف میزنم هوووفففف بلند شدم یکم تفنگ بازی کردم(بل ایشون اصلا بچه نیست)و به درو دیوار شلیک کردم که دیدم نخیر بازم حوصلم سررفته
یادم افتاد یه بار جدید باز شده اوووو برم اونجااا
لباسام پوشیدم و رفتم سمت بار نترسن تنها نعرفتم بادیگارد دارم بهههه تو بادیگارد نیدارریییی می دزدنت میخورنت(وقتی ادمین حوصلش سررفته کرم میریزه)
وقتی پیداه شدم اومدم برم تو که پام پیچ خورد (زارتتتت)وات ده هللل ابهتم به باد رفت(ایشون اومد با کلاس بره کع..)
رفتم داخل و یه گوشه نشستم و یه ویسکی سفارش دادم(ادمین به ویسکی علاقه دارد)
کوک ویو
با سلام ایم جی کی و خاک تو سرت اگه منو نشناسی من یه زن شاسگول دارم موندم چحوری مافیا شده امروز ماموریتم تموم شد و خواستم برگردم سئول هووففف بلخره تموم شد خیلی خسته شودم رفتم خونه که هرچی صئا زدم دیدم ات نیست از بادیگارد پرسیدم گفتن رفته بار نزدیک عمارت هعییییی باید برم اینم جمع کنم
ات ویو
داشتم میخوردم که یه پسره اومد نزدیکم
*دونننن چه لیدی جذابییی
+میدونم جذابم گامشو چشم میزنی(چجوری مافیا شده خداوکیلی)
*اعتماد به نفست تو شورتم بیا یکم خوش بگذرونیم
+تو بری به منم خوش میگذره
که یهو پسره دستش گذاشت رو پام که یهو خون پاشید تو صورتم
هاها بقیش پست بعد
ات ویو
من اتم و حالا یه چنسالیه زن کوک شدم کوکم نشناسی باید بری تو دشویی عر بزنی(وقتی ادمین گشاده😌)خب ما مافیا عستیم همین دیه معرفی تموم شد
کوک برا به ماموریتی رفت بوسان و منو نبرددددددد بیشور کفت به اتفاقی برام میوفته مگه من بچممم اخههعهه
عههههه حوصلم سررفته دارم با خودم خرف میزنم هوووفففف بلند شدم یکم تفنگ بازی کردم(بل ایشون اصلا بچه نیست)و به درو دیوار شلیک کردم که دیدم نخیر بازم حوصلم سررفته
یادم افتاد یه بار جدید باز شده اوووو برم اونجااا
لباسام پوشیدم و رفتم سمت بار نترسن تنها نعرفتم بادیگارد دارم بهههه تو بادیگارد نیدارریییی می دزدنت میخورنت(وقتی ادمین حوصلش سررفته کرم میریزه)
وقتی پیداه شدم اومدم برم تو که پام پیچ خورد (زارتتتت)وات ده هللل ابهتم به باد رفت(ایشون اومد با کلاس بره کع..)
رفتم داخل و یه گوشه نشستم و یه ویسکی سفارش دادم(ادمین به ویسکی علاقه دارد)
کوک ویو
با سلام ایم جی کی و خاک تو سرت اگه منو نشناسی من یه زن شاسگول دارم موندم چحوری مافیا شده امروز ماموریتم تموم شد و خواستم برگردم سئول هووففف بلخره تموم شد خیلی خسته شودم رفتم خونه که هرچی صئا زدم دیدم ات نیست از بادیگارد پرسیدم گفتن رفته بار نزدیک عمارت هعییییی باید برم اینم جمع کنم
ات ویو
داشتم میخوردم که یه پسره اومد نزدیکم
*دونننن چه لیدی جذابییی
+میدونم جذابم گامشو چشم میزنی(چجوری مافیا شده خداوکیلی)
*اعتماد به نفست تو شورتم بیا یکم خوش بگذرونیم
+تو بری به منم خوش میگذره
که یهو پسره دستش گذاشت رو پام که یهو خون پاشید تو صورتم
هاها بقیش پست بعد
۱۱.۶k
۱۹ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.