چند پارتی کوکی 2
جونگ کوک ویو:
این دختر داره دیونم میکنه ،باید برای من باشه ،اون برای منه
لیا ویو
دختره …… اون نگاه جونگکوک بهش دیونم میکنه .ا/ت فاتحتو بخون
ا/ت ویو
میخواستم ساده باشم از چیزای رنگی و شلوغ خوشم نمیاد پس یه لباس مشکلی ساتن بلند برداشتم ،حوصله ارایش نداشتم فقط یه دست کوچیکی به صورتم اوردم و کارای لازم رو انجام دادم و رفتم مهمونی ،اون مرد جئون جونگکوک.چرا انقدر خوشتیپه .نگاهشو روی خودم حس میکنم معذب کنندست ازش خوشم میاد ولی اون زن داره من از اونجور دخترا نیستم که شوهر دیگران رو بدزدم .پس بیخیالش شدم و بعد از احوال پرسی مشغول حرف زدن بادوستم سیسلیا شدم که یه زنه که خیلی لباس بازی پوشیده بود و ارایشش خیلی غلیظ بود امد جلوم و شروع به حرف زدن کرد دروغ چرا حتی با این همه ارایش خیلی مسخره و زشت بود
لیا :سلام ،از دیدنتون خوشبختم خانوم کیم من پارک لیا هستم
ا/ت:(پس این زن جئونه ،سلیقت افتضاحهه)
از دیدنتون خوشبختم خانوم پارک
لیا :همونطور که میدونید من همسر جونگکوک هستم پس منو جئون صدا کنید لطفا
ا/ت:به شما از اون دسته از دخترایی هستید که فقط بلدن به شوهرشوت تکیه کنن .
لیا:الان کنایه میزنید خانوم کیم؟
(اینجا اگه بخوایم به اینگلیسی در نظر بگیریم از زمیر مونث مجرد استفاده میکنه منظور تاکید روی مجرد بودن ا/ت هست)
ا/ت:عزیزم ،مجرد بودن خیلی بهتر از اینکه که مثل یه حشره کثیف به یه تیکه شیرینی بچسپی
جونگکوک ویو
میدونستم لیا یه کارای میکنه داشتم وقتی دیدم رفت سمت ا/ت رفتم جلوتر و به حرفشون گوش میدادم ،عوففف جیگرم حال امد جوری که لیا رو قهوه ای کرد ،این دختر باید مال من باشه
(یکم از مهمونی گذشت که جونگکوک ا/ت رو دید که میره طبقه دوم،بالکن از فرصت استفاده میکنه و دنبالش میره)
این دختر داره دیونم میکنه ،باید برای من باشه ،اون برای منه
لیا ویو
دختره …… اون نگاه جونگکوک بهش دیونم میکنه .ا/ت فاتحتو بخون
ا/ت ویو
میخواستم ساده باشم از چیزای رنگی و شلوغ خوشم نمیاد پس یه لباس مشکلی ساتن بلند برداشتم ،حوصله ارایش نداشتم فقط یه دست کوچیکی به صورتم اوردم و کارای لازم رو انجام دادم و رفتم مهمونی ،اون مرد جئون جونگکوک.چرا انقدر خوشتیپه .نگاهشو روی خودم حس میکنم معذب کنندست ازش خوشم میاد ولی اون زن داره من از اونجور دخترا نیستم که شوهر دیگران رو بدزدم .پس بیخیالش شدم و بعد از احوال پرسی مشغول حرف زدن بادوستم سیسلیا شدم که یه زنه که خیلی لباس بازی پوشیده بود و ارایشش خیلی غلیظ بود امد جلوم و شروع به حرف زدن کرد دروغ چرا حتی با این همه ارایش خیلی مسخره و زشت بود
لیا :سلام ،از دیدنتون خوشبختم خانوم کیم من پارک لیا هستم
ا/ت:(پس این زن جئونه ،سلیقت افتضاحهه)
از دیدنتون خوشبختم خانوم پارک
لیا :همونطور که میدونید من همسر جونگکوک هستم پس منو جئون صدا کنید لطفا
ا/ت:به شما از اون دسته از دخترایی هستید که فقط بلدن به شوهرشوت تکیه کنن .
لیا:الان کنایه میزنید خانوم کیم؟
(اینجا اگه بخوایم به اینگلیسی در نظر بگیریم از زمیر مونث مجرد استفاده میکنه منظور تاکید روی مجرد بودن ا/ت هست)
ا/ت:عزیزم ،مجرد بودن خیلی بهتر از اینکه که مثل یه حشره کثیف به یه تیکه شیرینی بچسپی
جونگکوک ویو
میدونستم لیا یه کارای میکنه داشتم وقتی دیدم رفت سمت ا/ت رفتم جلوتر و به حرفشون گوش میدادم ،عوففف جیگرم حال امد جوری که لیا رو قهوه ای کرد ،این دختر باید مال من باشه
(یکم از مهمونی گذشت که جونگکوک ا/ت رو دید که میره طبقه دوم،بالکن از فرصت استفاده میکنه و دنبالش میره)
۳۲۱
۲۷ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.