"شیرینم" p10
حاضر باشم بخاطرش از همه چیزم بگذرم،من توی پک خودم چیزی برای
شادی ندارم ولی واقعا دلم میخواد دلیلی برای شادی داشته باشم و چه
دلیلی بهتر از عشق.
آلفا لبخند شیفته ای زد.
_شاهزاده اجازه میدن اون دلیل من باشم؟
تهیونگ جا خورد. آلفای ناشناس ازش میخواست بهش فرصت عاشقی کردن
بده؟
درسته که احساسات تازه پایی به جنگکوک داشت ولی نمیدونست تصمیم
درستیه که به کسی که تازه دومین باره میبینتش اعتماد کنه یا نه.
+من قراره به زودی به پک خودم برگردم جنگکوک.
_برنگرد.
+چی؟
_مگه نگفتی اونجا چیزی نداری؟ مگه
نگفتی میخوای کسیو داشته باشی که
بخاطرش از هر چیزی بگذری. تو از برگشتن به پکت بگذر تهیونگ ، منم این
سرزمین رو وادار میکنم تا جلوی پاهات تعظیم کنه.
خب امگا واقعا فکر نمیکرد که آلفا جمله ی آخرش رو جدی به زبون آورده
باشه ولی حس خوبی بهش داد.
تهیونگ ساکت شد و به فکر فرو رفت.
اینبار آلفا دست لطیف تهیونگ رو گرفت، بوسه ی سبک و پر مهری روی اون
نشوند و قبل از ترک کردن تهیونگ زمزمه کرد:
_ تا فردا فکر کنید سرورم. اگه درخواست من رو قبول میکنی فردا صبح
همینجا منتظرم باش
و بعد با لبخندی زیبا فرومون های آرامش بخشش رو آزاد کرد و از امگا دورشد.
فردای اونروز ، آلفا بعد از مطمئن شدن از تکمیل بودن اقدامات الزم برای
ضیافت ظهر ، سوار اسب سیاهش شد و به سمت رودخونه حرکت کرد.
کنار رود ایستاد و با یه حرکت از روی اسب پایین پرید. صبح همه چیز رو به
نامجون توضیح داده بود و آلفای طرد شده راهی جلوی پای امپراطور گذاشته
بود، البته در صورتی که امگا قبول میکرد برای پادشاه بشه.
جنگکوک ، خیره به سطح زالل آب مشغول فکر کردن بود که با پیچیدن رایحه
ی شیرین آشنایی، برای لحظه ای جهانش متوقف شد.
با ذوق سر برگردوند و به چهره ی فرشته وار امگا که اینبار هم مثل همیشه
لباس سفید رنگی به تن داشت خیره شد.
جلو رفت و مماس با تن ظریف امگا ایستاد. چشم های پر عشقش رو به چشم
های عروسکی تهیونگ دوخت. دستهاش با احتیاط کمر باریک تهیونگ رو قاب
گرفتن و لبهاش با عشق پیشونی سفید امگا رو مهر زد.
حاال تهیونگ برای اون بود.
• راه شن و ماسه ای
**ساکورا به معنای درخت گیالسه.
امپراطور آروم موهای ابریشمی تهیونگ رو پشت گوشش انداخت و با انگشت
شصتش گونه ی برامده ی امگا رو
نوازش کرد:
فقط برای یه مدت کوتاه اونجا میمونی، بعدش میبرمت پیش خودم. باشه الهه من ؟
.
.
.
ادامه دارد ...
حواسم هست حمایت نمیکنین هااا
شادی ندارم ولی واقعا دلم میخواد دلیلی برای شادی داشته باشم و چه
دلیلی بهتر از عشق.
آلفا لبخند شیفته ای زد.
_شاهزاده اجازه میدن اون دلیل من باشم؟
تهیونگ جا خورد. آلفای ناشناس ازش میخواست بهش فرصت عاشقی کردن
بده؟
درسته که احساسات تازه پایی به جنگکوک داشت ولی نمیدونست تصمیم
درستیه که به کسی که تازه دومین باره میبینتش اعتماد کنه یا نه.
+من قراره به زودی به پک خودم برگردم جنگکوک.
_برنگرد.
+چی؟
_مگه نگفتی اونجا چیزی نداری؟ مگه
نگفتی میخوای کسیو داشته باشی که
بخاطرش از هر چیزی بگذری. تو از برگشتن به پکت بگذر تهیونگ ، منم این
سرزمین رو وادار میکنم تا جلوی پاهات تعظیم کنه.
خب امگا واقعا فکر نمیکرد که آلفا جمله ی آخرش رو جدی به زبون آورده
باشه ولی حس خوبی بهش داد.
تهیونگ ساکت شد و به فکر فرو رفت.
اینبار آلفا دست لطیف تهیونگ رو گرفت، بوسه ی سبک و پر مهری روی اون
نشوند و قبل از ترک کردن تهیونگ زمزمه کرد:
_ تا فردا فکر کنید سرورم. اگه درخواست من رو قبول میکنی فردا صبح
همینجا منتظرم باش
و بعد با لبخندی زیبا فرومون های آرامش بخشش رو آزاد کرد و از امگا دورشد.
فردای اونروز ، آلفا بعد از مطمئن شدن از تکمیل بودن اقدامات الزم برای
ضیافت ظهر ، سوار اسب سیاهش شد و به سمت رودخونه حرکت کرد.
کنار رود ایستاد و با یه حرکت از روی اسب پایین پرید. صبح همه چیز رو به
نامجون توضیح داده بود و آلفای طرد شده راهی جلوی پای امپراطور گذاشته
بود، البته در صورتی که امگا قبول میکرد برای پادشاه بشه.
جنگکوک ، خیره به سطح زالل آب مشغول فکر کردن بود که با پیچیدن رایحه
ی شیرین آشنایی، برای لحظه ای جهانش متوقف شد.
با ذوق سر برگردوند و به چهره ی فرشته وار امگا که اینبار هم مثل همیشه
لباس سفید رنگی به تن داشت خیره شد.
جلو رفت و مماس با تن ظریف امگا ایستاد. چشم های پر عشقش رو به چشم
های عروسکی تهیونگ دوخت. دستهاش با احتیاط کمر باریک تهیونگ رو قاب
گرفتن و لبهاش با عشق پیشونی سفید امگا رو مهر زد.
حاال تهیونگ برای اون بود.
• راه شن و ماسه ای
**ساکورا به معنای درخت گیالسه.
امپراطور آروم موهای ابریشمی تهیونگ رو پشت گوشش انداخت و با انگشت
شصتش گونه ی برامده ی امگا رو
نوازش کرد:
فقط برای یه مدت کوتاه اونجا میمونی، بعدش میبرمت پیش خودم. باشه الهه من ؟
.
.
.
ادامه دارد ...
حواسم هست حمایت نمیکنین هااا
۴.۴k
۱۶ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.