رمان
💜عشق دو طرفه 💜
《پارت۱》
#متین
رفته بودم شمال با دوستام ی دوستی داشتم اسمش ارسلان بود خیلی پسر خوشگل و خوشتیپی ی نامزد داره اسمش دیانا س دختر خوشگلی بود ولی این دونفر با زور و اجبار نامزد کردن
توی فکر بودم که گوشیم زنگ خورد ارسلان بود جواب دادم
ارسلان: متین دادش سلام خوبی؟
متین:سلام اره داداش خوبم تو خوبی چه خبر؟
ارسلان:اره خوبم کجایی رفتم ویلا نبودی ؟
متین:امدم دمه ساحل دلم گرفته تو هم بیا کارت دارم
ارسلان:باشه دادش الان میام
#ارسلان
رفته بود خرید که رفتم ویلا هر چقدر زنگ زدم در زدم متین نبود زنگ زدم به گوشیش گفت لبه ساحلم بهم گفت بیا لبه ساحل کارت دارم
من: یعنی چی کارم داره؟
وجدان:شاید میخاد بگه که عاشق خواهرت نیکا شدم اخه خیلی نیکارو دوست داره
من: شاید
رفتم لبه ساحل متین روی شن های لبه ساحل نشسته بود که گفتم
ارسلان: به سلام داشم متین متین: سلام داداش
ارسلان: کارم داشتی چرا امدی اینجا
متین: ارسلان ی چیزی بگم اعصبانی نمیشی؟😳
ارسلان: نه داداش بگو ببینم چی شده
متین: ی نفس عمیق کشیدم و گفتم من عاشق نیکا شدم
ادامه دارد....
《پارت۱》
#متین
رفته بودم شمال با دوستام ی دوستی داشتم اسمش ارسلان بود خیلی پسر خوشگل و خوشتیپی ی نامزد داره اسمش دیانا س دختر خوشگلی بود ولی این دونفر با زور و اجبار نامزد کردن
توی فکر بودم که گوشیم زنگ خورد ارسلان بود جواب دادم
ارسلان: متین دادش سلام خوبی؟
متین:سلام اره داداش خوبم تو خوبی چه خبر؟
ارسلان:اره خوبم کجایی رفتم ویلا نبودی ؟
متین:امدم دمه ساحل دلم گرفته تو هم بیا کارت دارم
ارسلان:باشه دادش الان میام
#ارسلان
رفته بود خرید که رفتم ویلا هر چقدر زنگ زدم در زدم متین نبود زنگ زدم به گوشیش گفت لبه ساحلم بهم گفت بیا لبه ساحل کارت دارم
من: یعنی چی کارم داره؟
وجدان:شاید میخاد بگه که عاشق خواهرت نیکا شدم اخه خیلی نیکارو دوست داره
من: شاید
رفتم لبه ساحل متین روی شن های لبه ساحل نشسته بود که گفتم
ارسلان: به سلام داشم متین متین: سلام داداش
ارسلان: کارم داشتی چرا امدی اینجا
متین: ارسلان ی چیزی بگم اعصبانی نمیشی؟😳
ارسلان: نه داداش بگو ببینم چی شده
متین: ی نفس عمیق کشیدم و گفتم من عاشق نیکا شدم
ادامه دارد....
۱۰.۶k
۱۵ آبان ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.