فیک لاو

(فیک لاو)





.........

که یهو برقا رف که یهو ا.ت یک نیشخند زد و گفت:

ا.ت: پس آخر کار خودتو کردی(نیشخند)

هیون:داری از چی حرف میزنی

یونا:خدت میفهمی

ا.ت و یونا : همه اسلحه هاشونو از اتاق اسلحه وردارن که بدجوری قراره توی این عمارت جنگ شه

اعضا:ا.ت میشه توضیح بدی

یونا: الان وقت نمیسه الان میان

فیلکس: اوووممم شما نمیخواین بیاین بیرون یا ترسیدین

ا.ت:بچه ها یک دو سه گفتن زود برین بیرو زود برین یک جایی برای سنگر پیدا کنید و شلیک کنید

یونا هیون و اعضا: اوکی

ا.ت: یک دو سه حالا(و زود رفتن بیرون یک سنگر خوب پیدا کردن و شروع کردن به شلیک کردن)


ادمین:همه ی بادیگاردای ا.ت مرده بودن و فقط خودشون بودن که یهو چند نفر از پشت اومدن و گرفتنشون بردن روبه روی فیلکس

فیلکس:فکر کردی به همین راحتیا میتونی در بری (پوزخند)

فیلکس: من با شما ها کاری ندارم فقط با ا.ت کار دارم

نامی هیون : ولش کن عوضی

فیلکس:اینجا قراره فقط قراره من حرف بزنم

فیلکس:خب ا.ت با دوستات خداحافظی کنی(بوم)(مثلا صدای شلیک تفنگ)






















بیا پایین تر


















پایین تر




















اصکلت کردم

که یهو...

بنظرتون کی این وسط میمیره