عاشق یک نگاه
عاشق یک نگاه
ویو ات:دوروز از اون ماجرا میگذره مامانم سرش از اون موقع درد میکنه تصمیم گرفتیم بریم دکتر فهمیدیم تومور داره باید عملش میکردیم عملشم....امروزه. خیلی استرس دارم یه حس خیلی بد دارم الان دارن مامانمو میبرن اتاق عمل
ویو ته:وقتی مامان اتو بردن ات استرس داشت و هی ناخون میخورد این براش خیلی بده
٪هی ات آروم باش اتفاقی نمیوفته
+تهیونگ من..من میترسم یه حسی دارم که تا حالا هیچوقت نداشتم
٪چیزی نمیشه باشه
یهو صدای داد دکترا اومد
دکتر :دستگاه شکو بیارین بیمار از دست رفت
و صدای بوق دستگاه
مامان اتو در حالی که ملافه سفیدی روش بود اووردن
+دکتر چ...چرا مامانم اون زیره چرا هاا چراااا
دکتر:تسلیت میگم غم آخرتون باشه
+تسلیته چی مامانم زندست مامانم الان داشت میرفت زیر عمل عوضییاا چیکارش کردین(رفت سمت مامانش)مامان پاشو بگو انقدر دروغ نگن مامان پاشو دیگه پاشووو
ب.ات:ات بسه ات پاشو دخترم پاشو(بچه ها همه مکالمه ها با گریه ست )
+بابا این داره دروغ میگه چرا الکی میگین
٪ات عشقم میدونم سخته پاشو انقدر اشک نریز(بغلش کرد )
+تو هیچی نگو مگه نگفتی هیچی نمیشه پس چی شد هاااا
ویو ات:دوروز از اون ماجرا میگذره مامانم سرش از اون موقع درد میکنه تصمیم گرفتیم بریم دکتر فهمیدیم تومور داره باید عملش میکردیم عملشم....امروزه. خیلی استرس دارم یه حس خیلی بد دارم الان دارن مامانمو میبرن اتاق عمل
ویو ته:وقتی مامان اتو بردن ات استرس داشت و هی ناخون میخورد این براش خیلی بده
٪هی ات آروم باش اتفاقی نمیوفته
+تهیونگ من..من میترسم یه حسی دارم که تا حالا هیچوقت نداشتم
٪چیزی نمیشه باشه
یهو صدای داد دکترا اومد
دکتر :دستگاه شکو بیارین بیمار از دست رفت
و صدای بوق دستگاه
مامان اتو در حالی که ملافه سفیدی روش بود اووردن
+دکتر چ...چرا مامانم اون زیره چرا هاا چراااا
دکتر:تسلیت میگم غم آخرتون باشه
+تسلیته چی مامانم زندست مامانم الان داشت میرفت زیر عمل عوضییاا چیکارش کردین(رفت سمت مامانش)مامان پاشو بگو انقدر دروغ نگن مامان پاشو دیگه پاشووو
ب.ات:ات بسه ات پاشو دخترم پاشو(بچه ها همه مکالمه ها با گریه ست )
+بابا این داره دروغ میگه چرا الکی میگین
٪ات عشقم میدونم سخته پاشو انقدر اشک نریز(بغلش کرد )
+تو هیچی نگو مگه نگفتی هیچی نمیشه پس چی شد هاااا
۱.۶k
۰۶ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.