¶♪„★𝕋𝕒𝕖★”♪¶
¶♪„★𝕋𝕒𝕖★”♪¶
#تهیونگ_دوپارتی
«در رو باز کرد، وارد یه خونه خیلی بزرگ شدین
که یهو،یه سگ خیلی کیوت و گوگولی اومد سمتتون
از اونجایی که از سگ،مثل سگ میترسیدی
با پارس کردنش پریدی بغل تهیونگ
که با خنده نگاهت کرد»
«𝐓𝐚𝐞:بیبی نترس چیزی نمیگه بهت»
«که دوباره پارس کرد..»
«دستاتو دور گردن تهیونگ محکم تر کردی...»
«𝐚.𝐭:تهیونگگگ بهش بگو برهه»
«با قهقهه زدن،کاری که گفتیو انجام داد
و بوسه ای رو گونه ات کاشت
همونجور که تو بغلش بودی،بردتت طبقه بالا
در اتاق رو باز کرد و رفتین داخل»
«که یهو با عکسای خودت که رو دیوار بود مواجه شدی
چشات پر از اشک شده بود..
چقدر این پسر رمانتیکه
پسر خودمه،قربونش بشم»
«𝐚.𝐭:پسررر خوشگلمم»
«با این حرفت،پرتت کرد رو تخت و روت خیمه زد
با تعجب نگاش میکردی...»
«𝐓𝐚𝐞:میشه همیشه اینجوری صدام کنی؟»
«خواستی حرف بزنی که بو*ست کرد
لبخندی رو لبات نشست
این دفعه تو شروع کننده بو*سه اتون شدی...
بو*سه ای که آخرش به یه جای بد ختم میشه
بو*سه ای از جنس عشق،محبت،آرامش»
#تهیونگ_دوپارتی
«در رو باز کرد، وارد یه خونه خیلی بزرگ شدین
که یهو،یه سگ خیلی کیوت و گوگولی اومد سمتتون
از اونجایی که از سگ،مثل سگ میترسیدی
با پارس کردنش پریدی بغل تهیونگ
که با خنده نگاهت کرد»
«𝐓𝐚𝐞:بیبی نترس چیزی نمیگه بهت»
«که دوباره پارس کرد..»
«دستاتو دور گردن تهیونگ محکم تر کردی...»
«𝐚.𝐭:تهیونگگگ بهش بگو برهه»
«با قهقهه زدن،کاری که گفتیو انجام داد
و بوسه ای رو گونه ات کاشت
همونجور که تو بغلش بودی،بردتت طبقه بالا
در اتاق رو باز کرد و رفتین داخل»
«که یهو با عکسای خودت که رو دیوار بود مواجه شدی
چشات پر از اشک شده بود..
چقدر این پسر رمانتیکه
پسر خودمه،قربونش بشم»
«𝐚.𝐭:پسررر خوشگلمم»
«با این حرفت،پرتت کرد رو تخت و روت خیمه زد
با تعجب نگاش میکردی...»
«𝐓𝐚𝐞:میشه همیشه اینجوری صدام کنی؟»
«خواستی حرف بزنی که بو*ست کرد
لبخندی رو لبات نشست
این دفعه تو شروع کننده بو*سه اتون شدی...
بو*سه ای که آخرش به یه جای بد ختم میشه
بو*سه ای از جنس عشق،محبت،آرامش»
۲۰.۸k
۲۲ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.