خون آشام من پارت ۱
من فعالا پارت ۱ رو میزارم اگه خوشتون اومد حمایت کنید ♥️
بعد راستی / این علامت یعنی تو ذهنشون دارن اون حرف ها رو میزنن
~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*
ا/ت ویو
امروز ساعت ۱۰ بیدار شدم رفتم دستشویی کار های لازمه کردم اومدم بیرون یه لباس راحتی پوشیدم و رفتم پایین صبحونه ای درست کردم خوردم بعدش رفتم بالا و یه دوش ۱۰ مینی گرفتم ساعت نگاه کردم دیدم ۱۱ 😐
چه زود گذشت
رفتم پایین یه فیلم کمدی گذاشتم ** فیلم تموم شد نگاه به ساعت کردم دیدم یکه
یکم تو گوشی چرخیدم بعد چند مین حوصله ای واسم نموند تصمیم گرفتم به یونا زنگ بزنه
*مکالمشون*
یونا : به به ببین چه خری به ما زنگ زده
ا/ت : اولا سلام مرسی که حالمو پرسیدی دومن گاو درست حرف بزن
یونا : عه یادم رفت سلام خوبی
تو مگه درست حرف میزنی منم بزنم؟
ا/ت : مرسی خوبم تو خوبی من همیشه درست حرف میزنم ولی میبینیم شما خر بازی در میاری ما هم جواب میدیم
یونا : خوبم ممنان هعی باشه خوب حالا چی شد زنگ زدی
ا/ت : هیچ حوصله ام سر رفته گفتم به خر گُلم یه زنگی بزنم
یونا: اها دیدی خودت شروع کردی ولی حالا که گفتی منم حوصله ام سر رفته نظرت تو چیه بریم جنگل اونم نه هر جنگلی
ا/ت : چه جنگلی؟
یونا : اگه یه لحظه اون دهن گشادت رو ببندی داشتم میگفتم یه جنگل اینجا هست که مردم میگن اونجا پر از خون آشامه بیشتر کسایی که رفتن برنگشتن بعضی ها هم که برگشتن رو گردنشون جای دوتا دندون بود
ا/ت: بابا اینا همش دروغه ولی باشه بریم به آنا هم زنگ بزن حاضر شیم بریم
یونا: باشه پس ساعت ۲:۳۰ دم در خونتم بای گاو قشنگم
ا/ت : بای خر قشنگم صبر کن مگه من خر نبودم تو گاو؟
یونا : نگاه خودتم قبول داری خریا ولی حالا چه فرقی میکنه حیوون حیوونه دیگه
ا/ت : فرق میکنه بعضی هاشون بیشتر زحمت میشکن حالا خوب دیگه ما بریم آماده شیم بای بای
یونا: باشه بای
*پایان مکالمه*
بعد راستی / این علامت یعنی تو ذهنشون دارن اون حرف ها رو میزنن
~*~*~*~*~*~*~*~*~*~*
ا/ت ویو
امروز ساعت ۱۰ بیدار شدم رفتم دستشویی کار های لازمه کردم اومدم بیرون یه لباس راحتی پوشیدم و رفتم پایین صبحونه ای درست کردم خوردم بعدش رفتم بالا و یه دوش ۱۰ مینی گرفتم ساعت نگاه کردم دیدم ۱۱ 😐
چه زود گذشت
رفتم پایین یه فیلم کمدی گذاشتم ** فیلم تموم شد نگاه به ساعت کردم دیدم یکه
یکم تو گوشی چرخیدم بعد چند مین حوصله ای واسم نموند تصمیم گرفتم به یونا زنگ بزنه
*مکالمشون*
یونا : به به ببین چه خری به ما زنگ زده
ا/ت : اولا سلام مرسی که حالمو پرسیدی دومن گاو درست حرف بزن
یونا : عه یادم رفت سلام خوبی
تو مگه درست حرف میزنی منم بزنم؟
ا/ت : مرسی خوبم تو خوبی من همیشه درست حرف میزنم ولی میبینیم شما خر بازی در میاری ما هم جواب میدیم
یونا : خوبم ممنان هعی باشه خوب حالا چی شد زنگ زدی
ا/ت : هیچ حوصله ام سر رفته گفتم به خر گُلم یه زنگی بزنم
یونا: اها دیدی خودت شروع کردی ولی حالا که گفتی منم حوصله ام سر رفته نظرت تو چیه بریم جنگل اونم نه هر جنگلی
ا/ت : چه جنگلی؟
یونا : اگه یه لحظه اون دهن گشادت رو ببندی داشتم میگفتم یه جنگل اینجا هست که مردم میگن اونجا پر از خون آشامه بیشتر کسایی که رفتن برنگشتن بعضی ها هم که برگشتن رو گردنشون جای دوتا دندون بود
ا/ت: بابا اینا همش دروغه ولی باشه بریم به آنا هم زنگ بزن حاضر شیم بریم
یونا: باشه پس ساعت ۲:۳۰ دم در خونتم بای گاو قشنگم
ا/ت : بای خر قشنگم صبر کن مگه من خر نبودم تو گاو؟
یونا : نگاه خودتم قبول داری خریا ولی حالا چه فرقی میکنه حیوون حیوونه دیگه
ا/ت : فرق میکنه بعضی هاشون بیشتر زحمت میشکن حالا خوب دیگه ما بریم آماده شیم بای بای
یونا: باشه بای
*پایان مکالمه*
۹.۷k
۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.