روزها با فکر او دیوانه ام، شب بیشتر..
روزها با فکر او دیوانه ام، شب بیشتر..
هر دو دلتنگ همیم اما من اغلب بیشتر..
باد می گوید که او آشفته گیسو دیدنی ست..
شانه می گوید که با موی مرتب بیشتر..
تا مرا بوسید گفتم: آه ترکم کن، برو...
عمق هذیان می شود با سوزش تب بیشتر..
حرفهایش از نوازش های او شیرینتر است..
از هر انگشتش هنر می ریزد از لب، بیشتر..
یک اتاق و لقمه ای نان و کمی آغوش او...
من چه می خواهم مگر از این مکعب بیشتر؟
#سید_سعید_صاحب_علم
هر دو دلتنگ همیم اما من اغلب بیشتر..
باد می گوید که او آشفته گیسو دیدنی ست..
شانه می گوید که با موی مرتب بیشتر..
تا مرا بوسید گفتم: آه ترکم کن، برو...
عمق هذیان می شود با سوزش تب بیشتر..
حرفهایش از نوازش های او شیرینتر است..
از هر انگشتش هنر می ریزد از لب، بیشتر..
یک اتاق و لقمه ای نان و کمی آغوش او...
من چه می خواهم مگر از این مکعب بیشتر؟
#سید_سعید_صاحب_علم
۶.۶k
۱۸ شهریور ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.