part26(psycho lover)
از زبان کوک
رفتم پایین پیش تهیونگ و کارینا
همش می چرخیدم و راه می رفتم تهیونگ که متوجه نگرانی من شده بود گفت: اهههه...چته تو سرگیجه گرفتم چرا انقد می چرخی؟
گفتم: ا/ت تب و لرز داره
کارینا یهو از سرجاش بلند شد و گفت: چیییی؟
خیلی از حرفم جا خورد گفتم: چیشده چرا انقد جا میخوری؟
سری قبل کارینا ا/ت رو برده بود استخر با اینکه میدونست حساسم ولی حتما بازم اون کارو کرده
گفتم: نکنه تو باعث شدی اینجوری بشه؟
با لرزشی که توی صداش بود گفت: ن...نه..نه من نبودم
پوزخندی زدم و گفتم: از چی انقد می ترسی من که میدونم تو بودی
تهیونگ هم این وسط گیج مارو نگاه می کرد آخرش گفت: یه لحظه خب ا/ت الان مریض شده ؟؟چرا نمی بریش بیمارستان؟؟
گفتم: به جین زنگ زدم که بیاد عمارت
همون لحظه صدای در اومد بدو بدو رفتم به سمت در که جین رو دیدم گفتم: به موقع رسیدی فرشته نجات
گفت: حرفامون باشه برای بعداً الان اتاق ا/ت رو نشونم بده تا لرزش بیشتر نشده
بردمش توی اتاق ا/ت و دست به کار شد
لرز ا/ت از بین رفت و دیگه آروم خوابیده بود صورت و بدنش هم دیگه به داغی و گرمای قبل نبود همه چیز کنترل شده بود
جین بلند شد که بره و گفت: چیزی نیست انقد نگرانش نباش فقط سرما خورده غذای مقوی بخوره مخصوصا تا میتونید بهش سوپ بدید تا نیازی به خوردن دارو نباشه
یه بسته قرص سفید رنگ داد بهم و گفت: اینا رو وقتی بهش بده که لرزش شدید باشه دیگه دارو دیگه ای مصرف نکنه
کلی ازش تشکر کردم و وقتی رفت یه نگاهی به ا/ت انداختم آروم خوابیده بود دستم رو روی صورتش گذاشتم همین که مطمئن شدم همه چیز آرومه
از زبان راوی
جونگ کوک نشست روی تخت کنار ا/ت تا چند ساعتی مراقبش باشه
ناخودآگاه دستش به سمت موهای ا/ت رفت و نوازششون می کرد که گفت: من با چه اطمینانی تورو بفرستم آمریکا وقتی جلوی چشم خودم اینجوری ساده سرما میخوری؟
درسته ا/ت مریض بود ولی مریض بودنش یک ذره هم از زیبایی اون کم نمی کرد
جونگ کوک همینطور که دستش رو نوازش وار روی سر ا/ت می کشید چشماش به سمت لبای ا/ت رفت
با اینکه میدونست اون الان به ویروس سرما خوردگی آلودس ...با اینکه میدونست ممکنه خودش هم مریض بشه
تمام افکارشو پاک کرد و فقط چشماشو بشت و لباشو آروم روی لبای نرم ا/ت گذاشت
توی اون لحظه تموم چیزی که نیاز داشت همین آرامشی بود که گرمای لب اون دختر بهش میداد
رفتم پایین پیش تهیونگ و کارینا
همش می چرخیدم و راه می رفتم تهیونگ که متوجه نگرانی من شده بود گفت: اهههه...چته تو سرگیجه گرفتم چرا انقد می چرخی؟
گفتم: ا/ت تب و لرز داره
کارینا یهو از سرجاش بلند شد و گفت: چیییی؟
خیلی از حرفم جا خورد گفتم: چیشده چرا انقد جا میخوری؟
سری قبل کارینا ا/ت رو برده بود استخر با اینکه میدونست حساسم ولی حتما بازم اون کارو کرده
گفتم: نکنه تو باعث شدی اینجوری بشه؟
با لرزشی که توی صداش بود گفت: ن...نه..نه من نبودم
پوزخندی زدم و گفتم: از چی انقد می ترسی من که میدونم تو بودی
تهیونگ هم این وسط گیج مارو نگاه می کرد آخرش گفت: یه لحظه خب ا/ت الان مریض شده ؟؟چرا نمی بریش بیمارستان؟؟
گفتم: به جین زنگ زدم که بیاد عمارت
همون لحظه صدای در اومد بدو بدو رفتم به سمت در که جین رو دیدم گفتم: به موقع رسیدی فرشته نجات
گفت: حرفامون باشه برای بعداً الان اتاق ا/ت رو نشونم بده تا لرزش بیشتر نشده
بردمش توی اتاق ا/ت و دست به کار شد
لرز ا/ت از بین رفت و دیگه آروم خوابیده بود صورت و بدنش هم دیگه به داغی و گرمای قبل نبود همه چیز کنترل شده بود
جین بلند شد که بره و گفت: چیزی نیست انقد نگرانش نباش فقط سرما خورده غذای مقوی بخوره مخصوصا تا میتونید بهش سوپ بدید تا نیازی به خوردن دارو نباشه
یه بسته قرص سفید رنگ داد بهم و گفت: اینا رو وقتی بهش بده که لرزش شدید باشه دیگه دارو دیگه ای مصرف نکنه
کلی ازش تشکر کردم و وقتی رفت یه نگاهی به ا/ت انداختم آروم خوابیده بود دستم رو روی صورتش گذاشتم همین که مطمئن شدم همه چیز آرومه
از زبان راوی
جونگ کوک نشست روی تخت کنار ا/ت تا چند ساعتی مراقبش باشه
ناخودآگاه دستش به سمت موهای ا/ت رفت و نوازششون می کرد که گفت: من با چه اطمینانی تورو بفرستم آمریکا وقتی جلوی چشم خودم اینجوری ساده سرما میخوری؟
درسته ا/ت مریض بود ولی مریض بودنش یک ذره هم از زیبایی اون کم نمی کرد
جونگ کوک همینطور که دستش رو نوازش وار روی سر ا/ت می کشید چشماش به سمت لبای ا/ت رفت
با اینکه میدونست اون الان به ویروس سرما خوردگی آلودس ...با اینکه میدونست ممکنه خودش هم مریض بشه
تمام افکارشو پاک کرد و فقط چشماشو بشت و لباشو آروم روی لبای نرم ا/ت گذاشت
توی اون لحظه تموم چیزی که نیاز داشت همین آرامشی بود که گرمای لب اون دختر بهش میداد
۲۱.۶k
۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.