فیک
love is a killr
part1
تهیونگ.عمارت.سئول.گنگنام.
ساعت ۶ صبح
تهیونگ:
با ترس از خواب پریدم بازم همون کابوس همیشگی. قشنگ خیس عرق شدم بلند شدم و روی تخت نشستم بعد چند دقیقه وایسادم و رفتم سمت حموم آب سرد رو باز کردم و بعد ۳۰دقیقه اومدم بیرون روی صندلی نشستم و موهام رو سشوار کردم وقتی موهام خشک کردم رفتم سمت کمد یه هودی مشگی با یه شلوار لی پوشیدم و از اتاق بیرون رفتم تا سر میز نشستم که صبحانه بخورم گوشیم زنگ خورد
)علامت تهیونگ -علامت سوهو =)
-هوم
=کجای
-کجا باشم خونه
=زود بیا عمارت پدرت باهات کار داره
-(هوفی بیرون داد)باشه اومدم
گوشی رو قطع کردم و گذاشتم توی جیبم بلند شدم که برم که اجوما جلوم سبز شد تومد سمتم
~کجا آقای کیم هنوز صبحونه هم نخوردی
-شرمنده اجوما ولی باید زود برم
~کجا اون وقت
-عمارت پدر
~آها مواظب خودت باش
-چشم
اجوما مثل عضوی از خوانوادم بود میشه گفت اون منو بزرگ کرده.
از عمارت خودم اومدم بیرون و سوار ماشین شدم و حرکت کردم تقریبا ۳۰یا۴۰ دقیقه یه عمارت پدرم رسیدم
part1
تهیونگ.عمارت.سئول.گنگنام.
ساعت ۶ صبح
تهیونگ:
با ترس از خواب پریدم بازم همون کابوس همیشگی. قشنگ خیس عرق شدم بلند شدم و روی تخت نشستم بعد چند دقیقه وایسادم و رفتم سمت حموم آب سرد رو باز کردم و بعد ۳۰دقیقه اومدم بیرون روی صندلی نشستم و موهام رو سشوار کردم وقتی موهام خشک کردم رفتم سمت کمد یه هودی مشگی با یه شلوار لی پوشیدم و از اتاق بیرون رفتم تا سر میز نشستم که صبحانه بخورم گوشیم زنگ خورد
)علامت تهیونگ -علامت سوهو =)
-هوم
=کجای
-کجا باشم خونه
=زود بیا عمارت پدرت باهات کار داره
-(هوفی بیرون داد)باشه اومدم
گوشی رو قطع کردم و گذاشتم توی جیبم بلند شدم که برم که اجوما جلوم سبز شد تومد سمتم
~کجا آقای کیم هنوز صبحونه هم نخوردی
-شرمنده اجوما ولی باید زود برم
~کجا اون وقت
-عمارت پدر
~آها مواظب خودت باش
-چشم
اجوما مثل عضوی از خوانوادم بود میشه گفت اون منو بزرگ کرده.
از عمارت خودم اومدم بیرون و سوار ماشین شدم و حرکت کردم تقریبا ۳۰یا۴۰ دقیقه یه عمارت پدرم رسیدم
۲۳.۹k
۰۷ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.