پارت ۴
پارت ۴
دوباره ۱۸سالگی
اومدم سوهی و بقل کنم ک ...
سوهی:هی نزدیک من نیا چکار میکنی؟
کوک:شنیدی ک ویلچر ها کم اومده (چون چیزی ک ب سوهی طزریق شده بود فعلا نمیتونست حرکت کنه...(:
سوهی:هی ببین چکار کردی باهام دیگه چی از جونم میخوای
کوک:من فقط...
سوهی:ساکتتت
کوک:ببین باید بریم خونه نمیشه ک تا صبح اینجا بمونی
سوهی:این میخوم بمونم آرههه چی میشه مگههه
کوک:(سمت سوهی رفت و بقلش کرد)
سوهی:اهه ولم کننن
جین:(با پوزخندی خارج شد)
سوهی:(همچنان درحال دست و پا زدن)
سوهی:ولم کننن
کوک:ساکتتت(با داد)
ویو کوک:وقتی با داد بهش گفتم ساکت با ناراحتی سرشو گذاشت رو شونم و کلا بهم تکیه داده بود
وقتی رسیدیم عمارت خوابش برده بود دلم نیومد بیدارش کنم خیلی ناز خوابیده بود(پسرم عشقههه عشقق)
برم بقلش کردم و گذاشتم رو تخت خودم...
دوباره ۱۸سالگی
اومدم سوهی و بقل کنم ک ...
سوهی:هی نزدیک من نیا چکار میکنی؟
کوک:شنیدی ک ویلچر ها کم اومده (چون چیزی ک ب سوهی طزریق شده بود فعلا نمیتونست حرکت کنه...(:
سوهی:هی ببین چکار کردی باهام دیگه چی از جونم میخوای
کوک:من فقط...
سوهی:ساکتتت
کوک:ببین باید بریم خونه نمیشه ک تا صبح اینجا بمونی
سوهی:این میخوم بمونم آرههه چی میشه مگههه
کوک:(سمت سوهی رفت و بقلش کرد)
سوهی:اهه ولم کننن
جین:(با پوزخندی خارج شد)
سوهی:(همچنان درحال دست و پا زدن)
سوهی:ولم کننن
کوک:ساکتتت(با داد)
ویو کوک:وقتی با داد بهش گفتم ساکت با ناراحتی سرشو گذاشت رو شونم و کلا بهم تکیه داده بود
وقتی رسیدیم عمارت خوابش برده بود دلم نیومد بیدارش کنم خیلی ناز خوابیده بود(پسرم عشقههه عشقق)
برم بقلش کردم و گذاشتم رو تخت خودم...
۱.۳k
۱۸ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.