ا/ت: بله حتما ا/ت هستم کیم ا/ت
ا/ت: بله حتما ا/ت هستم کیم ا/ت
هوپی: خوشبختم خانم کیم منم جانگ هوسوکم هوپی صدا کن 😇
ا/ت: خوشبختم هوپی توهم ا/ت صدام کن لطفا😇
داشتیم حرف میزدیم که گوشیم زنگ خورد یونگی بود جواب دادم
هوپی: بله
یونگی: کدوم گوری هستی
هوپی: بیرونم
یونگی: منو ول کردی رفتی پای خوشگذرونیت
هوپی: اخ پسر من بیرون بارم دارم.....
یونگی: داری؟ الو
هوپی: کجا رفت یعنی؟
یونگی: کی؟
هوپی: ها الان میام میگم بیب بیب
یه نگاهی بخ دور و ور انداخت کسی نبود
ا/ت ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
😅یعنی کار زشتی کردم یهو رفتم نه بابا بیخیال
بابا فردا باید دنبال کار بگردم
.
.
.
صبح ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بلند شدم 😅تو پارک خوابیدن واقعا سخته
همه جا شلوغ بود خوب همه کار دارن دیگه رفتم کافه تا یه چیزی بخورم
.
.
.
بعد حصاب قهوه رفتم دونبال کار داشتم دنبال کار میگشتم که چشمم به یه پوستر خورد ظاهرا نیاز به یه خدمتکار دارن زنگ زدم به شماره ای که نوشته بود بعد چند تا بوق برداشت
خدمتکار: بفرمایید
ا/ت: برای کار زنگ زدم
خدمتکار: بله بله عهه اگه میشه امروز بیاین
ا/ت: بله حتما فقط ادرسش
خدمتکار: براتون میفرستم
ا/ت: ممنون
.
.
.
رسیدم به یه امارت خیلی بزرک بود رفتم و زنگ درو زدم خانم جونی اومد و در رو باز کرد انگار اجله داشت
خدمتکار: ببخیشد شما برای کار اومدین
ا/ت: بله خودمم
خدمتکار: خوبه اینجا محل کارتونه باید کار خونه رو بکنین جای خوابم دارین من باید از اینجا برم 😅میخوام ادامه تحصیل بدم
ا/ت: واقعا چه خوب معلومه دختر خوبی هستی موفق باشی
خدمتکار: ممنون، اقای جانگ مرد خوبین مطمئنم از اینکار پشیمون نمیشین من دیگه باید برم روز خوبی داشته باشین
ا/ت: اممم... امیدوارم.. فعلا😇👋
خونش واقعا بزرگ بود همه چیز هم به خوبی مرتب شده بود وایسا ببینم چرا نگفت کجا باید باشم الان چیکار کنم اخه😫💔
نشسته بودم که صدای در اومد بلند سدم و رفتم
.
.
لایک و کامنت یادت نره😐🐾
هوپی: خوشبختم خانم کیم منم جانگ هوسوکم هوپی صدا کن 😇
ا/ت: خوشبختم هوپی توهم ا/ت صدام کن لطفا😇
داشتیم حرف میزدیم که گوشیم زنگ خورد یونگی بود جواب دادم
هوپی: بله
یونگی: کدوم گوری هستی
هوپی: بیرونم
یونگی: منو ول کردی رفتی پای خوشگذرونیت
هوپی: اخ پسر من بیرون بارم دارم.....
یونگی: داری؟ الو
هوپی: کجا رفت یعنی؟
یونگی: کی؟
هوپی: ها الان میام میگم بیب بیب
یه نگاهی بخ دور و ور انداخت کسی نبود
ا/ت ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
😅یعنی کار زشتی کردم یهو رفتم نه بابا بیخیال
بابا فردا باید دنبال کار بگردم
.
.
.
صبح ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بلند شدم 😅تو پارک خوابیدن واقعا سخته
همه جا شلوغ بود خوب همه کار دارن دیگه رفتم کافه تا یه چیزی بخورم
.
.
.
بعد حصاب قهوه رفتم دونبال کار داشتم دنبال کار میگشتم که چشمم به یه پوستر خورد ظاهرا نیاز به یه خدمتکار دارن زنگ زدم به شماره ای که نوشته بود بعد چند تا بوق برداشت
خدمتکار: بفرمایید
ا/ت: برای کار زنگ زدم
خدمتکار: بله بله عهه اگه میشه امروز بیاین
ا/ت: بله حتما فقط ادرسش
خدمتکار: براتون میفرستم
ا/ت: ممنون
.
.
.
رسیدم به یه امارت خیلی بزرک بود رفتم و زنگ درو زدم خانم جونی اومد و در رو باز کرد انگار اجله داشت
خدمتکار: ببخیشد شما برای کار اومدین
ا/ت: بله خودمم
خدمتکار: خوبه اینجا محل کارتونه باید کار خونه رو بکنین جای خوابم دارین من باید از اینجا برم 😅میخوام ادامه تحصیل بدم
ا/ت: واقعا چه خوب معلومه دختر خوبی هستی موفق باشی
خدمتکار: ممنون، اقای جانگ مرد خوبین مطمئنم از اینکار پشیمون نمیشین من دیگه باید برم روز خوبی داشته باشین
ا/ت: اممم... امیدوارم.. فعلا😇👋
خونش واقعا بزرگ بود همه چیز هم به خوبی مرتب شده بود وایسا ببینم چرا نگفت کجا باید باشم الان چیکار کنم اخه😫💔
نشسته بودم که صدای در اومد بلند سدم و رفتم
.
.
لایک و کامنت یادت نره😐🐾
۳۹.۴k
۰۶ بهمن ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.