سیری کنم در شهر دل ، تا بنگرم جای تورا
سیری کنم در شهر دل ، تا بنگرم جای تورا
سر بر کشم بر آسمان ، بوسم کف پای تو را
اشکی به چشمم کن عطا ، تا شویمش از هر خطا
شاید ببینم لحظه ای ، رخسار زیبای تو را
این در خیال وصل او ، آن در تمنای جنان
من از تو ای آرام جان ، دارم تمنای تو را
دل را به دستش می دهم ، جان را فدایش میکنم
باد در به گوشم آورد ، یک لحظه آوای تو را
روزی که درس عاشقی ، در مکتبت آموختم
ندیدم در الف ، جز قد و بالای تو را
گردیده ام مایل به تو
نادیده دل دادم به تو
زیرا که پیش از دیدنت
دیدم تجلای تو را
یا بن الحسن ، یا بن الحسن
سر بر کشم بر آسمان ، بوسم کف پای تو را
اشکی به چشمم کن عطا ، تا شویمش از هر خطا
شاید ببینم لحظه ای ، رخسار زیبای تو را
این در خیال وصل او ، آن در تمنای جنان
من از تو ای آرام جان ، دارم تمنای تو را
دل را به دستش می دهم ، جان را فدایش میکنم
باد در به گوشم آورد ، یک لحظه آوای تو را
روزی که درس عاشقی ، در مکتبت آموختم
ندیدم در الف ، جز قد و بالای تو را
گردیده ام مایل به تو
نادیده دل دادم به تو
زیرا که پیش از دیدنت
دیدم تجلای تو را
یا بن الحسن ، یا بن الحسن
۲۹۳
۲۹ تیر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.