استاد⁶
_چرا اینجوری میکنی
+چجوری؟
_انقد بد رفتار میکنی
+اگر کسی که عاشقشی میرفت با یه فرد نا معلوم ازدواج کنه چکار میکردی ها؟
_چ چ چی
+بگو دیگه چکار میکردی
_تو دوسم داری؟
+نه
_پس چی ...
+من عاشقتم
_ت ت تو
+اره من لعنتی من لعنتی برای اولین بار عاشق شدم ولی هنوز شروع نشده تموم شد
(تمام مکالمه ها با داد و فریاد بود)
_کی گفته تموم شده
+تو داری ازدواج میکنی
شروع کردم به خندیدن
_اون فقط به من شماره داد میتونم جوابشو بدم میتونم ندم
+اما
_اما نداره از قبل خودمو با یکی دیگه میدونم
+کی؟
_تو
+من؟
یکم آروم شد
چشماش برق نیزد دفعه اولی بود که میدیدم آنقدر آسیب پذیر به نظر بیاد
_من دوست دارم راستش من اول دوست داشتم
+چرا
_نمیدونم از اول عاشق تو شدم چیزی که توی چشمای تو بود تو چشمای هیچکس دیگه نبود
+من یه فرد بی احساسم نمیتونی با من زندگی کنی
_برام مهم نیست
+میشه بغلت کنم؟
_برای هیچکاری دیگه اجازه نگیر
بعلم کرد
راستش جوری که بغلم کرده بود انگار چند سال بود منو ندیده بوده
+عاشقتم خیلی دوست دارم با تمام جانم
_کاوه عزیزم به پای عشق من نمیرسی
+نازنینم
_دیدی آخرش خودت منو اینجور صدا کردی
+مگه کس دیگه جرعت داره اینجور صدات کنه؟
_امروز سابت کردی با نگاهت داشتی لاجوردی رو میخوردی
+نمیتونستم چیزی بگم
محو چشمان سیاهش شدم
آروم آروم بهم نزدیک شد
لبهایم را بوسید
مرا بغل کرد پاهام رو دور کمرش حلقه کردم
_خوابم میاد
+باشه یکم بخواب
_بخوابیم
+ایم؟
_اره
+من از خدامه
منو برد تو اتاق
آروم منو گذاشت روی تخت
کرواتش رو در آورد و دکمه اولشو باز کرد
آروم کنارم خوابید دستاشو باز کرد که بیام تو بغلش
سرم رو نوازش میکرد
_کاوه
+جان دلم نازنینم
_خیلی دوست دارم
+من بیشتر
چشمانم بسته شده بود
وقتی باز کردم دیدم کاوه کنارم نیست اتاق را نگاه کردم اینجا هم نبود
یهو اومد توی اتاق
+نازنینم بیداری شدی؟
_هوم
کنارم نشست و پیشونیم رو بوسید
خیلی خیلی پر هیجان تر از قبل بود
+بیا تو بغلم
روی پاهاش نشستم و بغلش کردم
سرشو توی گردنم گداشت و نفس عمیق کشید
+عطر تنت منو از خود بی خود میکنه
_دیگه چی
+هرچیزکه به تو مربوط باشه
گوشیش زنگ خورد از بغل تخت برداشت
_کیه
+مامانم
جواب داد
+سلام مامانم چطوری
~عزیزم چطور باشم چهار روز گذشته از آخرین باری که دیدمت
+فردا شب میام پیشت چطوره؟
~امیدوارم عروسم هم باهات باشه
+عروست؟
~تو کی زن میگیری ها؟
+مامان!
کنارش زمزمه کردم
_بهش بگو که من هستم
~خب چکار کنم من سه تا بچه بیشتر ندارم که همه ازدواج کردن جز تو
+راستش کسی هست خیلی دوسش دارم
~جدی کی هست نه نه نگو میخوام ببینمش
+مامان نمیشه که اول باید با خانوادش حرف بزنه
~دوست داره؟
+نمیدونم
زدم به شونش
+یعنی اره
~مبارکه فردا میریم برای صحبت
+خیلی زوده یکم باید بگذره
~فقط عقد
+بهت زنگ میزنم فعلا
.
.
.
.+دیدی چقد دوست داره هنوز ندیده
_اره خیلی
+اما هنوز زوده یکم فکر کن
_باشه ،من هنوز خوابم میاد
+چقدر میخوابی تو خوبی؟
_اره اما یکم پیشم میمونی تا بخوابم
+منم امروز کلا نخوابیده ام پس خسته تم
_قبلش یه چیزی
+هوم؟
_بوسم کن
خندید
گوشه لبم رو بوسید
_همین؟
+اگر شب ببوسمت آخرش به چیزی ختم میشه
_منظو...هیچی نگو دیگه بسه هیس
+من از خدامه پس بزار ببوسمت
_باشه
+نترسیدی؟
نزدیک تر شدم
_من عاشق اون اتفاقم
+ادامه نده باشه باشه
_خجالت کشیدی ؟
+نه فقط داری وسوسه ام میکنی
اب دهنم رو قورت دادم
_شب بخیر
از بغلش اومدم پایین دستمو گرفت و منو بوسید
+شبت بخیر پرنسمم
با نور خورشید بیدار شدم
پرده رو زده بود کنار
+ساعت یازده ظهره پشو دیگه خانمم
_خانمم؟
+نه پس شوهرم
_قشنگه کلمه قشنگیه خانمم
+نه به قشنگیه نازنینم
_هرچی تو بگی
بغلش کردم
توی آینه خودمونو نگاه کردم
+چطوری آنقدر زیبایی
_همونجوری که تو آنقدر آقایی
+آقا ام؟
_یعنی پسر نیستی مثل مرد ها رفتار میکنی
بلندم کرد
+خب این آقا خیلی گشنشه بلند شو غذا درست کردم
_غذا هم درست میکنی؟
+ببخشید اما اون سه شب قبل شما چی نوش جان میکردید؟
_اوه بله حواسم نبود
+چجوری؟
_انقد بد رفتار میکنی
+اگر کسی که عاشقشی میرفت با یه فرد نا معلوم ازدواج کنه چکار میکردی ها؟
_چ چ چی
+بگو دیگه چکار میکردی
_تو دوسم داری؟
+نه
_پس چی ...
+من عاشقتم
_ت ت تو
+اره من لعنتی من لعنتی برای اولین بار عاشق شدم ولی هنوز شروع نشده تموم شد
(تمام مکالمه ها با داد و فریاد بود)
_کی گفته تموم شده
+تو داری ازدواج میکنی
شروع کردم به خندیدن
_اون فقط به من شماره داد میتونم جوابشو بدم میتونم ندم
+اما
_اما نداره از قبل خودمو با یکی دیگه میدونم
+کی؟
_تو
+من؟
یکم آروم شد
چشماش برق نیزد دفعه اولی بود که میدیدم آنقدر آسیب پذیر به نظر بیاد
_من دوست دارم راستش من اول دوست داشتم
+چرا
_نمیدونم از اول عاشق تو شدم چیزی که توی چشمای تو بود تو چشمای هیچکس دیگه نبود
+من یه فرد بی احساسم نمیتونی با من زندگی کنی
_برام مهم نیست
+میشه بغلت کنم؟
_برای هیچکاری دیگه اجازه نگیر
بعلم کرد
راستش جوری که بغلم کرده بود انگار چند سال بود منو ندیده بوده
+عاشقتم خیلی دوست دارم با تمام جانم
_کاوه عزیزم به پای عشق من نمیرسی
+نازنینم
_دیدی آخرش خودت منو اینجور صدا کردی
+مگه کس دیگه جرعت داره اینجور صدات کنه؟
_امروز سابت کردی با نگاهت داشتی لاجوردی رو میخوردی
+نمیتونستم چیزی بگم
محو چشمان سیاهش شدم
آروم آروم بهم نزدیک شد
لبهایم را بوسید
مرا بغل کرد پاهام رو دور کمرش حلقه کردم
_خوابم میاد
+باشه یکم بخواب
_بخوابیم
+ایم؟
_اره
+من از خدامه
منو برد تو اتاق
آروم منو گذاشت روی تخت
کرواتش رو در آورد و دکمه اولشو باز کرد
آروم کنارم خوابید دستاشو باز کرد که بیام تو بغلش
سرم رو نوازش میکرد
_کاوه
+جان دلم نازنینم
_خیلی دوست دارم
+من بیشتر
چشمانم بسته شده بود
وقتی باز کردم دیدم کاوه کنارم نیست اتاق را نگاه کردم اینجا هم نبود
یهو اومد توی اتاق
+نازنینم بیداری شدی؟
_هوم
کنارم نشست و پیشونیم رو بوسید
خیلی خیلی پر هیجان تر از قبل بود
+بیا تو بغلم
روی پاهاش نشستم و بغلش کردم
سرشو توی گردنم گداشت و نفس عمیق کشید
+عطر تنت منو از خود بی خود میکنه
_دیگه چی
+هرچیزکه به تو مربوط باشه
گوشیش زنگ خورد از بغل تخت برداشت
_کیه
+مامانم
جواب داد
+سلام مامانم چطوری
~عزیزم چطور باشم چهار روز گذشته از آخرین باری که دیدمت
+فردا شب میام پیشت چطوره؟
~امیدوارم عروسم هم باهات باشه
+عروست؟
~تو کی زن میگیری ها؟
+مامان!
کنارش زمزمه کردم
_بهش بگو که من هستم
~خب چکار کنم من سه تا بچه بیشتر ندارم که همه ازدواج کردن جز تو
+راستش کسی هست خیلی دوسش دارم
~جدی کی هست نه نه نگو میخوام ببینمش
+مامان نمیشه که اول باید با خانوادش حرف بزنه
~دوست داره؟
+نمیدونم
زدم به شونش
+یعنی اره
~مبارکه فردا میریم برای صحبت
+خیلی زوده یکم باید بگذره
~فقط عقد
+بهت زنگ میزنم فعلا
.
.
.
.+دیدی چقد دوست داره هنوز ندیده
_اره خیلی
+اما هنوز زوده یکم فکر کن
_باشه ،من هنوز خوابم میاد
+چقدر میخوابی تو خوبی؟
_اره اما یکم پیشم میمونی تا بخوابم
+منم امروز کلا نخوابیده ام پس خسته تم
_قبلش یه چیزی
+هوم؟
_بوسم کن
خندید
گوشه لبم رو بوسید
_همین؟
+اگر شب ببوسمت آخرش به چیزی ختم میشه
_منظو...هیچی نگو دیگه بسه هیس
+من از خدامه پس بزار ببوسمت
_باشه
+نترسیدی؟
نزدیک تر شدم
_من عاشق اون اتفاقم
+ادامه نده باشه باشه
_خجالت کشیدی ؟
+نه فقط داری وسوسه ام میکنی
اب دهنم رو قورت دادم
_شب بخیر
از بغلش اومدم پایین دستمو گرفت و منو بوسید
+شبت بخیر پرنسمم
با نور خورشید بیدار شدم
پرده رو زده بود کنار
+ساعت یازده ظهره پشو دیگه خانمم
_خانمم؟
+نه پس شوهرم
_قشنگه کلمه قشنگیه خانمم
+نه به قشنگیه نازنینم
_هرچی تو بگی
بغلش کردم
توی آینه خودمونو نگاه کردم
+چطوری آنقدر زیبایی
_همونجوری که تو آنقدر آقایی
+آقا ام؟
_یعنی پسر نیستی مثل مرد ها رفتار میکنی
بلندم کرد
+خب این آقا خیلی گشنشه بلند شو غذا درست کردم
_غذا هم درست میکنی؟
+ببخشید اما اون سه شب قبل شما چی نوش جان میکردید؟
_اوه بله حواسم نبود
۸۶۹
۲۱ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.