تک پارتی ادامش
چشامو بستم و دیگه هیچی نفهمیدم بعد از اینکه بیدار شدم دیدم دستم تو دست می هو و داره گریه میکنه
ا.ت:می....ه..و(خیلی یواش )
می هو :ا.ت ....منو ببخش
ا.ت :چرا تو اون جیمین که باید همچین حرفی بزنه
می هو: اون داداش کثافتم و میکشم
ا.ت :ولش کن من مشکلی ندارم باهاش
می هو :تو مشکل نداری ولی من دارم
همه حرفاشون با گریه بود 👆
ویو می هو
جیمینننننننننننن(با داد خیلی بلند )
خیلی اعصابم خورد بود و رفتم با لا و با لگد در و باز کردم موهای اون دختر جن.ده رو گرفتم و از پله های عمارت اوردمش پایین پرتش کردم وسط سالن ....
جیمن:چتهههه چیکارش داری
می هو : این جن.ده خانم زده ریده تو زندگیمون بسته جیمین خسته نشدی ا.ت زن قانونیته اون ا.ت از این زندگی حق داره تا کی میخوای به این لاشی بازیات ادامه بدی هاااا(با داد )
جیمین :به ت.....
حرف جیمین با تو گوشی که می هو بهش زد قطع
می هو:دفعه اخرت باشع به خواهر بزرگت همچین حرفی میزنی اگه این دختر از زندگیت نره هم زندگی تورو هم این دختره جن.ده رو سیاه میکنم
بعد از حرفی که زدم از اون خونه زدم بیرون زنگ زدم به کوک (دوست پسر می هو )
می هو:کوک ....(با گریه )
کوک :جانم نفسم چرا گریه میکنی ؟
می هو : با بچه ها پاشید برید خونه جیمین باهاش صحبت کنید تا این لاشی بازیاشو ول کنه
کوک:مگه چشیده ؟
می هو :(کل قضیه رو تعریف میکنه )
کوک:اک به نامجون میگم
می هو:بای
پایان مکالمه
ویو ا.ت
چند روز از اون قضیه میگزره ولی بازم اون دختره اینجاس از اعمارت زدم بیرون رفتم واسه خرید رسیدم به یه کافه و رفتم تو که دیدم نایون با یه پسری امد تو کافه دقیقا میز پشتیم نشست گوشیم و گذاشتم رو شنود داشت میگفت جیمین خیلی سادست و پولشو میکشم بالا بعدم ولش میکنم
بعد از خوردن قهوه رفتم خونه
جیمین گفته بود قرار دوستاش بیاد داشتم غذا حاضر میکروم و اجوما هم کمکم میکرد
اجوما:دخترم تو بشین پاهات درد میکنه
ا.ت:عمرا منم باید کمکت کنم
با صدای زنگ به سمت در رفتم نایون بود
ا.ت:بفرمایید خانم
نایون :ایش برو کنار ...اوپااا من امدم
جیمین: خوش امدی بیب ....نگا چی میکنی برو تو اشپز خونه
با هر جمله ای که میگفت قلبم میشکست
بعد از چند مین زنگ خونه دوباره خورد و درو باز کردم می هو و اعضا بودن خوشامد گوی گفتم و رفتن نشستن رو کاناپه قهوه و یه سری میوه اوردم
جیمین:گمشو برو تو اتاقت
نایون :ایش اوپا ولش کن
ادامشم میزارم این تک پارتی که نوشتم زیاد بخار همین نمیشه همشو یه جا گذاشت
لایک
ا.ت:می....ه..و(خیلی یواش )
می هو :ا.ت ....منو ببخش
ا.ت :چرا تو اون جیمین که باید همچین حرفی بزنه
می هو: اون داداش کثافتم و میکشم
ا.ت :ولش کن من مشکلی ندارم باهاش
می هو :تو مشکل نداری ولی من دارم
همه حرفاشون با گریه بود 👆
ویو می هو
جیمینننننننننننن(با داد خیلی بلند )
خیلی اعصابم خورد بود و رفتم با لا و با لگد در و باز کردم موهای اون دختر جن.ده رو گرفتم و از پله های عمارت اوردمش پایین پرتش کردم وسط سالن ....
جیمن:چتهههه چیکارش داری
می هو : این جن.ده خانم زده ریده تو زندگیمون بسته جیمین خسته نشدی ا.ت زن قانونیته اون ا.ت از این زندگی حق داره تا کی میخوای به این لاشی بازیات ادامه بدی هاااا(با داد )
جیمین :به ت.....
حرف جیمین با تو گوشی که می هو بهش زد قطع
می هو:دفعه اخرت باشع به خواهر بزرگت همچین حرفی میزنی اگه این دختر از زندگیت نره هم زندگی تورو هم این دختره جن.ده رو سیاه میکنم
بعد از حرفی که زدم از اون خونه زدم بیرون زنگ زدم به کوک (دوست پسر می هو )
می هو:کوک ....(با گریه )
کوک :جانم نفسم چرا گریه میکنی ؟
می هو : با بچه ها پاشید برید خونه جیمین باهاش صحبت کنید تا این لاشی بازیاشو ول کنه
کوک:مگه چشیده ؟
می هو :(کل قضیه رو تعریف میکنه )
کوک:اک به نامجون میگم
می هو:بای
پایان مکالمه
ویو ا.ت
چند روز از اون قضیه میگزره ولی بازم اون دختره اینجاس از اعمارت زدم بیرون رفتم واسه خرید رسیدم به یه کافه و رفتم تو که دیدم نایون با یه پسری امد تو کافه دقیقا میز پشتیم نشست گوشیم و گذاشتم رو شنود داشت میگفت جیمین خیلی سادست و پولشو میکشم بالا بعدم ولش میکنم
بعد از خوردن قهوه رفتم خونه
جیمین گفته بود قرار دوستاش بیاد داشتم غذا حاضر میکروم و اجوما هم کمکم میکرد
اجوما:دخترم تو بشین پاهات درد میکنه
ا.ت:عمرا منم باید کمکت کنم
با صدای زنگ به سمت در رفتم نایون بود
ا.ت:بفرمایید خانم
نایون :ایش برو کنار ...اوپااا من امدم
جیمین: خوش امدی بیب ....نگا چی میکنی برو تو اشپز خونه
با هر جمله ای که میگفت قلبم میشکست
بعد از چند مین زنگ خونه دوباره خورد و درو باز کردم می هو و اعضا بودن خوشامد گوی گفتم و رفتن نشستن رو کاناپه قهوه و یه سری میوه اوردم
جیمین:گمشو برو تو اتاقت
نایون :ایش اوپا ولش کن
ادامشم میزارم این تک پارتی که نوشتم زیاد بخار همین نمیشه همشو یه جا گذاشت
لایک
۱۱.۳k
۰۴ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.