من از تو بدم میاد p:21
جونگکوک: گریه نکن حالا
ا/ت: (گریه)
میا: چیشده ؟
جونگکوک براش تعریف میکنه
میا: اووو
ا/ت: هیوجین کجاس؟
میا: بالا داره بازی میکنه
ا/ت: عا باشه
میا: جونگکوک گوشیت زنگ میزنه
جونگکوک: باشه
مکالمه بین جونگکوک و تهیونگ :
تهیونگ: جونگکوک ا/ت اونجاس
جونگکوک: اره چیشده
تهیونگ: مگه نگفت
جونگکوک: تهیونگ اصلا باور نمیکنم
تهیونگ: منم باور نمیکنم
جونگکوک: تو چرا
تهیونگ: الکی بهش گفتم میخوام ازش طلاق بگیرم
جونگکوک: روانی شده بیا درستش کن
تهیونگ: تو راهم دارم میام
*تهیونگ میرسه و جریان رو توضیح میده که فقط با آنا همکاری کرده و نمیخواد باهاش ازدواج کنه*
ا/ت: از کجا معلوم دروغ نمیگی
تهیونگ: اگه دروغ میگفتم با پای خودم نمیومدم اینجا
جونگکوک: راست میگه
تهیونگ: بیا اینم حلقت
ا/ت: بدش
تهیونگ: حالا بریم
ا/ت: بریم
تهیونگ: هیوجین بیا بریم
هیوجین: بلیم بابایی
.......چند هفته بعد.......
ا/ت: تهیونگ نه نه تهیونگ (داد و گریه)
تهیونگ: چیشده؟
ا/ت: پدرم.....پدرم رفت(گریه)
تهیونگ: یعنی چه درست حرف بزن
ا/ت: پدرم مُرد (جیغ و گریه )
تهیونگ: واای نه
ا/ت: تهیونگ(گریه)
............................
ا/ت: (گریه)
میا: چیشده ؟
جونگکوک براش تعریف میکنه
میا: اووو
ا/ت: هیوجین کجاس؟
میا: بالا داره بازی میکنه
ا/ت: عا باشه
میا: جونگکوک گوشیت زنگ میزنه
جونگکوک: باشه
مکالمه بین جونگکوک و تهیونگ :
تهیونگ: جونگکوک ا/ت اونجاس
جونگکوک: اره چیشده
تهیونگ: مگه نگفت
جونگکوک: تهیونگ اصلا باور نمیکنم
تهیونگ: منم باور نمیکنم
جونگکوک: تو چرا
تهیونگ: الکی بهش گفتم میخوام ازش طلاق بگیرم
جونگکوک: روانی شده بیا درستش کن
تهیونگ: تو راهم دارم میام
*تهیونگ میرسه و جریان رو توضیح میده که فقط با آنا همکاری کرده و نمیخواد باهاش ازدواج کنه*
ا/ت: از کجا معلوم دروغ نمیگی
تهیونگ: اگه دروغ میگفتم با پای خودم نمیومدم اینجا
جونگکوک: راست میگه
تهیونگ: بیا اینم حلقت
ا/ت: بدش
تهیونگ: حالا بریم
ا/ت: بریم
تهیونگ: هیوجین بیا بریم
هیوجین: بلیم بابایی
.......چند هفته بعد.......
ا/ت: تهیونگ نه نه تهیونگ (داد و گریه)
تهیونگ: چیشده؟
ا/ت: پدرم.....پدرم رفت(گریه)
تهیونگ: یعنی چه درست حرف بزن
ا/ت: پدرم مُرد (جیغ و گریه )
تهیونگ: واای نه
ا/ت: تهیونگ(گریه)
............................
۲۷.۹k
۱۸ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.